پیشنهادهای احمد یوسفی (٧٤)
مداراگر
جمع اضداد
اعتقاد راسخ
چوب لای چرخ کسی یا کاری گذاشتن سنگ سر راه کسی انداختن
شیرین عقل
جبهه داشتن در برابر چیزی
خسته کننده همیشگی حوصله سربر تکراری
به طور مادرزادی
قول و قرارها
چیزی که کاسه صبر فلانی را لبریز کرد
پرده آخر
یکی معنی هم به عنوان فعل دارد، که تصور می کنم به معنای "رفع و رجوع مسایل" باشد. He proved useful in doing a great deal of blocking and tackling on ...
طعنه این که . . . طرفه این که . . .
پول به جیب زدن
پایمردی و استقامت کردن در انجام کاری برغم مشکلات موجود
Longman: fill somebody ↔ in: to tell someone about recent events, especially because they have been away from a place fill somebody ↔ in on: I thi ...
الم شنگه راه انداختن قیل و قال راه انداختن جار و جنجال راه انداختن
گوه را بیشتر هم زدن و بوی گندش را درآوردن
دست بالا را گرفتن
دست بالا را گرفتن
Merriam Webster: to do, say, or understand ( something ) accurately or correctly. - Let me get this right: you want me to lend you $1, 000?! - W ...
Cambridge: to buy or pay for something for another person: treat someone ( to something ) Put your money away - I'm going to treat you ( to this ) . ...
هم پالکی
گلایه
متحمل خسارت/ آسیب / ضرر شدن
مفت خوری کردن
نافرمان سرکش چموش
نقش ( در عبارت نقش داشتن در چیزی ) از دیکشنری لانگمن: have a/some/no etc bearing on something: to have an effect or influence on something, or not ...
Cambridge Dictionary: used to describe a political system in which the government tries to control every part of people's lives, similar to that des ...
بی آلایش
پر زرق و برق پر آذین پر نقش و نگار
فعال کردن چیزی مثل: فعال کردن یک تفنگ ( یعنی ماشه را کشیدن ) یا فعال کردن یک مکانیزم قراردادی ( مثل مکانیزم ماشه که در برجام در نظر گرفته شده است ...
بذله گو
کلک کار را کندن قال قضیه را کندن مرده را توی گور انداختن توضیح این که Band - Aid نام یک برند تجاری تولیدکننده چسب زخم و بانداژ است. این جمله می گوید ...
یکی از معانی این فعل: آسمان و ریسمان به هم بافتن ( توصیف و تشریح یک وضعیت، با این هدف که تأثیر خاصی بر کسی بگذارند ) نمونه: Supporters attempted to ...
مقام سرسپرده
زیر پای کسی نشستن ( دشمن یا رقیب را با استدلال یا حیله و نیرنگ به عضویت دار و دسته یا حزب خود درآوردن ) جلب کردن کسی ( از نظر مرام و مسلک )
Longman Dictionary: drive something home a ) to make sure that someone understands what you mean by saying it in an extremely direct and determined ...
دور هم جمع کردن دور هم جمع شدن
معنای صفتی: مرگ و زندگی معنای فعلی: ساختن یا نابود کردن
کار را تعطیل کردن و به استراحت پرداختن ( در واقع، یعنی کرکره را پایین کشیدن، اما در مجاز به معنای تعطیل کردن کار است ) استراحت کردن ( بعد از کار و ه ...
فراقانونی
به کسی وابسته بودن ( برای گرفتن کمک، مشورت، و . . . ) We look to you for support. They’re looking to the new manager to make the company profitable ...
پیش رفتن
مورد اقبال عمومی قرار گرفتن Longman Dictionary: if a new idea or thing gains traction, it becomes accepted by or popular with more and more people T ...
راه یافتن
اسلام گرا اسلامی
یک idiom است به معنای "تصمیم درستی گرفتن" با ارزیابی صحیح یک موقعیت ( To correctly assess a situation and thus make a decision that results in a favo ...
وسیله ای که از آن زیاد استفاده شده است و دیگر نو نیست زیاد استفاده شده کاملاً استفاده شده
دولت در سایه