ornate

/ɔːrˈneɪt//ɔːˈneɪt/

معنی: مزین، پر اب و تاب، بیش ازحد اراسته
معانی دیگر: (بیش از حد) مزین، پرآذین، پر زر و زیور، پرزرق و برق، پرنقش و نگار، مصنوع

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: ornately (adv.), ornateness (n.)
(1) تعریف: having much, often excessive, decoration.
مترادف: elaborate, fancy, flamboyant
متضاد: austere, chaste, stark
مشابه: baroque, busy, florid, frilly, fussy, garish, gaudy, lush, luxuriant, overwrought, rococo, showy

(2) تعریف: of speech or manner, overly fancy or embellished with flourishes.
مترادف: flowery, grandiloquent
متضاد: plain
مشابه: affected, fancy, flamboyant, florid, mannered, orotund

جمله های نمونه

1. the ornate decorations of an 18th century church
تزیینات پر زرق و برق یک کلیسای قرن هیجدهم

2. The style is ornate and highly decorative.
[ترجمه گوگل]سبک تزیینی و بسیار تزئینی است
[ترجمه ترگمان]این سبک مزین و بسیار تزیینی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The church has an ornate black and white marbled interior.
[ترجمه زبان آموز] داخل کلیسا مرمر سیاه و سفید پر زرق و برق است
|
[ترجمه گوگل]کلیسا دارای یک فضای داخلی مرمر سیاه و سفید تزئین شده است
[ترجمه ترگمان]کلیسا سفید پر زرق و برق سفید و سفید دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Behind the ornate. Not the vicissitudes of life. But dirty.
[ترجمه گوگل]پشت آراسته نه فراز و نشیب های زندگی اما کثیف
[ترجمه ترگمان]پشت سر مجسمه نه انقلابات زندگی ولی کثیف
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The ornate Town Hall was opened by Queen Victoria herself.
[ترجمه گوگل]تالار شهر پرآذین توسط خود ملکه ویکتوریا افتتاح شد
[ترجمه ترگمان]عمارت مجلل شهر توسط ملکه ویکتوریا افتتاح شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The frames on the pictures are ornate with flowers and fruit painted in gold.
[ترجمه گوگل]قاب‌های روی عکس‌ها با گل‌ها و میوه‌های طلایی رنگ‌آمیزی شده است
[ترجمه ترگمان]فریم ها روی تصاویر با گل ها و میوه ها در رنگ طلایی تزیین شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. That style of architecture is too ornate for my taste.
[ترجمه گوگل]آن سبک معماری برای سلیقه من خیلی آراسته است
[ترجمه ترگمان]این سبک معماری برای سلیقه من بیش از حد مزین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. An ornate iron gate presided over its entrance.
[ترجمه گوگل]دروازه آهنی پرآذینی بر ورودی آن قرار داشت
[ترجمه ترگمان]در ورودی آن یک دروازه آهنی تزیین شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A pair of ornate gold candlesticks stood on the altar.
[ترجمه گوگل]یک جفت شمعدان طلایی مزین بر محراب ایستاده بود
[ترجمه ترگمان]دو شمعدان طلایی تزیین شده روی محراب قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Ornate patterns are carved into the bricks framing the entrance.
[ترجمه گوگل]نقش‌های پرآذینی روی آجرهای قاب ورودی حک شده است
[ترجمه ترگمان]الگوهای Ornate در داخل آجرهای ورودی حکاکی شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It was an ornate old lobby with great marble supporting columns and big pots of palms standing around.
[ترجمه گوگل]این یک لابی قدیمی پرآذین بود با ستون‌های بزرگ مرمری و گلدان‌های بزرگ نخل که اطراف آن ایستاده بودند
[ترجمه ترگمان]یک لابی قدیمی قدیمی با ستون های نگهدارنده مرمری عالی و گلدان های بزرگ کف دست که اطراف آن ایستاده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The bridal gowns were far too ornate for her taste.
[ترجمه گوگل]لباس عروس برای سلیقه او بیش از حد تزیین شده بود
[ترجمه ترگمان]لباس عروس به خاطر سلیقه او خیلی تزیین شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They wear heavy and very ornate armour resplendent with plumes and ribbons.
[ترجمه گوگل]آن‌ها زره‌های سنگین و بسیار پرآذین می‌پوشند که پرها و روبان‌های درخشانی دارد
[ترجمه ترگمان]آن ها زره سنگین و پر زرق و برق مخصوص به تن دارند که پر از پره ای و روبان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. There was an ornate gazebo, large enough for dances, that had commemorated the success of a flavored lip balm.
[ترجمه گوگل]یک آلاچیق پرآذین وجود داشت، به اندازه کافی بزرگ برای رقص، که به یاد موفقیت یک مومیایی لب طعم‌دار بود
[ترجمه ترگمان]There پر نقش و نگار بود، به اندازه کافی بزرگ برای رقص، که موفقیت یک مرهم لب طعم دار را جشن گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مزین (صفت)
clad, ornate

پر اب و تاب (صفت)
tumescent, flatulent, rotund, magniloquent, ornate, grandiose, tumid

بیش ازحد اراسته (صفت)
ornate

انگلیسی به انگلیسی

• having excess decoration; showy, flamboyant; flowery or elaborate in literary style
something that is ornate has a lot of decoration on it.

پیشنهاد کاربران

پر زرق و برق
پر آذین
پر نقش و نگار
1 -
having a lot of complicated decoration
صفت/ داشتن تعدادی دکوراسیون ( مجموعه وسایل تزیینی داخل ساختمان ) پیچیده
a room with an ornate ceiling and gold mirrors
ornate jewelry/buildings
2 -
...
[مشاهده متن کامل]

Language that is ornate contains too many complicated words or phrases
صفت/ زبانی که حاوی کلمات یا عبارات پیچیده بسیار زیادی است.
Some students are put off studying his work because of the ornate language of the poetry.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/ornate
اجسامی که دکورشون بیش از حد
پر از اجسام دکور ی

بپرس