پیشنهادهای یویو (١,١٩٠)
پرستاری قلب یکی از تخصص های پرستاری که روی سیستم قلبی عروقی ( سیستم قلب و گردش خون ) متمرکز است.
علائم حیاتی شاخص های اساسی سلامت بیمار که معمولا شامل ضربان قلب، نرخ تنفس، دمای بدن، سطح درد و فشار خون است.
نمونه نمونه ای از بدن بیمار مثل ادرار، خون، پوست یا سایر بافت ها که برای آزمایش و تجزیه و تحلیل گرفته می شود.
مقیاس درد عددی که بیماران از یک تا ده برای ارزیابی سطح دردشان استفاده می کنند. برخی از مراکز مراقبت های بهداشتی از نشانه های بصری برای کمک به بیماران ...
نرخ و میزان تنفس تعداد نفس هایی که بیمار در دقیقه می کشد.
آزمون پرستاری اشاره به آزمون پرستاری دارد که برای تبدیل شدن به یک پرستار عملی مجاز ( LPN ) یا یک پرستار دارای پروانه کار ( RN ) باید در آن قبول شوید.
کد آبب یک وضعیت اورژانسی پزشکی که اغلب ایست قلبی است و نیاز به توجه فوری تیم پزشکی دارد.
پرستار ناظر که بر سایر پرستاران در یک بخش خاص بیمارستان نظارت می کند.
نگهداری و تعمیرات
در متون حسابداری به معنای نسبت است.
محافظه کاری
در متون حسابداری به معنای شرکت مادر تخصصی است.
ذخیره انباشته
در متون حسابداری به معنای حساب خارج از ترازنامه است.
در متون حسابداری به معنای سهم اقلیت است.
در متون حسابداری به معنای ادغام است.
در متون حسابداری به معنای سررسید است.
حاشیه
در متون حسابداری به معنای اصل تطابق است.
در متون حسابداری به معنای تصفیه - انحلال است.
وام دادن
در متون حسابداری به معنای بدهی ( ترازنامه ) است.
در متون حسابداری به معنای لیزینگ است.
در متون حسابداری به معنای موجودی است.
در متون حسابداری به معنای استانداردهای گزارشگیری بین المللی مالی است.
در متون حسابداری به معنای �کمیته استانداردهای بین المللی سازمان� است.
در متون حسابداری به معنای استانداردهای بین المللی حسابداری است.
در متون حسابداری به معنای �انجمن حسابداران خبره� است.
در متون حسابداری به معنای نامشهود است.
در متون حسابداری به معنای کاهش ارزش است.
در متون حسابداری به معنای مادر تخصصی است.
در متون حسابداری به معنای اصل تداوم حساب است.
در متون حسابداری به معنای اصول پذیرفته شده ی عمومی است.
اهرم
هزینه
در متون حسابداری به معنای حساب های دقیق و موشکافانه است.
در متون حسابداری به معنای سود تقسیمی است
در متون حسابداری به معنای فروش است
معوق
بستانکار - طلبکار
بدهی
در متون حسابداری به معنای تلفیق است.
حسابداران ( حسابرسان ) رسمی ( خبره )