پیشنهادهای Nehle (٣٠٨)
جایگاه سلطنتی
روی صندلی نشستن
It's doesn't make sense = با عقل جور در نمی آید.
از خوشحالی سر از پا نشناختن به وجد آمدن در پوست خود نگنجیدن
بالطبع
عزلت نشین
جای نامتعارف
نشان افتخار گردن آویز
با قطعیت
بی احساس
you can refer to the best people or things in a group as the cream of it قشر ممتاز گروه یا جامعه
قشر ممتاز جامعه یا گروه
حرکات موزون ( برای اطمینان از سانسور نشدن )
پر رنگ تر کردن
پشتوانه
زندگی دوباره
افراط گونه
به حاشیه رفتن دور شدن از مرکز توجه
کسب و کار
با آغوش باز پذیرفتن به استقبال چیزی رفتن
یک سر و گردن بالاتر از افراد عادی بودن
اَبَر انسان
زیبارویان
مهمترین نکته این است که. . .
مثل آهنربا جذب کردن
روزنه ی امیدی در تاریکی مطلق
سراسر کشور
صید کردن ( در دریا )
غیر قابل شمارش
آدم برقی
شتابزده
آغاز رفاقت
!What generosity = چه سخاوتی!
مستقر کردن
از بخت بد خود شاکی بودن
برای بخت بد خود گریستن
آجرچینی
قیافه ای جدی به خود گرفتن
اشیا نادر و عجیب و غریب ( در موزه )
انگشت نمای خلق شدن
یادتان باشد
مجری
به جان خریدن تهمت
مرکز توجه
خاص بودن، متفاوت بودن
هیچ شمرده شدن
اهمیت ندادن و نادیده گرفتن چیزی یا کسی، چون فکر می کنید همیشگی هست، مثل هوا برای نفس کشیدن
فرض کردن
مبارزه را باختن و عرصه را به حریف واگذار کردن
اذهان عمومی