پیشنهادهای Nehle (٣٤٦)
بی ثباتی شغلی= job displacement جایگزینی نیروی انسانی با ماشین
اختلاف نظر داشتن The policymakers remain devided over it. سیاستگذاران هنوز در مورد آن اختلاف نظر دارند
اصلاحات ظاهری یعنی در ظاهر به نظر میاد که اصلاحاتی صورت گرفته، در صورتی که واقعا کاری انجام نشده
از دست دادن اهمیت زمان معنا و مفهوم خودش رو از دست می ده = the clock seizes the matter کنترل زمان از دستت خارج می شه
I reckon I know the answer فکر می کنم جوابش را بدونم
ورشکستگی مالی
کمک گرفتن
حواس پنجگانه
کمک گرفتن متوسل شدن
موثر
بدیع نغز نوآفرید تازه
به شدت
استفاده از ترفند یا یا راهی ناصادقانه برای رسیدن به خواسته ی خود
مقصر دانستن
سوء قصد کننده ضارب تروریست
نقش بر آب شدن دسیسه
conspiracy gone awry
کسب محبوبیت محبوبیت به دست آوردن مورد توجه دیگران قرار گرفتن
نفر سوم
استاد سیاست های جنگی
( به عنوان عامل کاری ) شناخته شدن
سگدو زدن برای یک لقمه نان از صبح تا شب جان کندن
بار گران به دوش کشیدن
تقسیم وظایف کردن مسئولیتی را به دیگران محول کردن اختیار کاری را به شخص دیگری دادن به عنوان نماینده و شخصی که برای تصمیم گیری از طرف گروهی از افراد، ب ...
چطور؟ چگونه؟ از چه طریقی؟ However did you get the book چطوری کتاب رو به دست آوردی؟
درس عبرت دیگران کردن
روز ابلهان ( به فرانسوی: la journe des Dupes ) نام روزی است در نوامبر 1630 که در آن دشمنان کاردینال ریشلیو به اشتباه تصور کردند موفق شده اند لوئی سیز ...
شهر چزنا در شمال مرکزی ایتالیا
به ستوه آمدن رنجیده شدن به تنگ آمدن
رئیس انبار آذوقه ی ارتش
تقصیر را گردن دیگران انداختن
آلت دست ملعبه بازیچه
کمیته فعالیت های غیرآمریکایی مجلس نمایندگان یک کمیته تحقیقاتی از مجلس نمایندگان ایالات متحده بود که در سال ۱۹۳۸ برای تحقیق در مورد خیانت و فعالیت ها ...
divert public انحراف اذهان عمومی
بازیگری همذات پنداری بسیاری از بازیگران حرفه ای برای خلق اشک های واقعی به عمق احساسات شخصیت خود نفوذ می کنند. این تکنیک، �بازیگری مِتُد� ( Method Act ...
کسی که قلب و زبانش یکی است
پیش پا افتاده بی اهمیت عادی قدیمی از مد افتاده منسوخ دمده ور افتاده
saucy words کلمات زشت و رکیک
وقت را غنیمت شمردن از زمان نهایت استفاده را بردن
سرنوشت را نمی توان تغییر داد
تصمیمی است که گرفته شده و تغییر نمی کند. این عبارت به دوران روم باستان بازمی گردد. در آن زمان، معمولا از سکه ها برای تصمیم گیری استفاده می شد. سکه ...
کسی که وانمود می کند ظرفیت شوخی را دارد کسی که تظاهر می کند آدم شوخ طبعی است
از کوره در رفتن بر سر خشم آمدن به شدت عصبانی شدن
غیر حرفه ای
با خیال راحت با فراغ بال مسالمت آمیز
خلاف واقعیت
آنکونا واقع در ایتالیا، یکی از بنادر اصلی دریای آدریاتیک و مرکز اصلی اقتصادی و جمعیت شناسی منطقه است.
جامه دار
تاج نگهدار
قلنبه نویس استفاده از کلمات نخراشیده و نتراشیده نوشتن متن سنگین
انتخاب بین بد و بدتر
جان خود را به خطر انداختن سر خود را به باد دادن در معرض خطر قرار گرفتن خطر کردن ریسک کردن اقدام به عملی که احتمال خطر در آن وجود داشته باشد
ابراز نارضایتی کردن گله گردن گلایه کردن شکایت کردن
روح زمانه ( به آلمانی: Zeitgeist ) واژه ای است فلسفی از زبان آلمانی که خود برگرفته از زبان لاتین ( به لاتین �genius saeculi� ) است. این عبارت آلمانی ...
desperate for attention تشنه ی توجه محتاج توجه
رو به زوال رو به مرگ رو به موت در حال انقراض
باور دروغین/ کاذب باور ساختگی شبه باور
به عبارت دقیق تر به معنای واقعی کلمه
Be noticed متوجه حضور کسی/چیزی شدن مورد توجه دیگران قرار گرفتن دیده شدن
پشت گوش انداختن کارها
زیاده گویی
راضی نگه داشتن
خوراندن سم
صاحب پست و مقام
قلم سلیس و روان نویسنده = powerful pen
سیستم پستی واژه کوریر ( Courier ) به معنای پیک است و به شخص یا سازمانی اطلاق می شود که مرسوله های حاوی انواع کالا و اسناد را از مکانی به مکان دیگر جا ...
در اوج عصبانیت در اوج خشم از شدت عصبانیت
توان خود را دوباره باز یافتن
ویژگی بارز
ظاهر شدن در لباس. . . .
کسب دانش از طریق کتاب
جو گیر شدن تحت تاثیر قرار گرفتن
هالو
در بوق و کرنا کردن و جار زدن
لذت انتظار
یک کلمه در این مورد حرف نزن. سکوت کن. راجع به این موضوع با هیچ کس حرف نزن.
قول حمایت
میانجی
عرصه را بر کسی تنگ کردن کسی را تحت فشار گذاشتن
بر سر دو راهی گیر افتادن
دست نیافتنی
دست یافتنی
مثال نزدنی تکرار نشدنی بی مثال بی بدیل
فرد بی ادبی که وانمود می کند سرشار از ستایش، مهربانی یا علاقه نسبت به طرف مقابل است، اما آشکارا دروغ می گوید. سالوس کاسه لیس مجیز گو متملق چاپلوس
سوژه ی داغ
به دنبال جلب رضایت بودن
فرد پرخاشگر
التیام یافتن
یکی کردن سرمایه ها
متواضعانه ساده بی آلایش فروتنانه
conartist ring شبکه ی کلاهبرداری
افراد مار صفت
شاهکار اصلی مهمترین و معروفترین اثر هنری یک هنرمند
بسیار فراتر از
از نگاه کسی پنهان ماندن
چشم تنگ چشم ژاپنی
گنده دماغ پر افاده
پر افاده گنده دماغ متکبر
با افاده
ماهی نمک سود شده
سر از تن کسی جدا کردن
down pat stick in mind
ملکه ی ذهن شدن
آزادی عمل
مبهم
پیش بینی نشده
عصاره ی ناب
خویشتن داری
اختلال عصبی
جوانک جوان کم سن و سال
بلاتکلیف پا در هوا
معلق نگه داشتن
در گذشته ای نه چندان دور
در قرن شانزدهم، دنیای نو یا قاره ی جدید که منظور همان قاره ی آمریکای امروزی است.
جنون گل لاله جنون گل لاله یا تولیپ مانیا داستان یک کلاهبرداری مالی است که در قرن هفدهم، درست زمانی رخ داد که سرمایه گذاران هلندی برای کمیاب شدن این گ ...
فرقه مانند پیروان
حضور و عدم حضور
شیخ
دادگر عادل
در سایه ی زیر سایه ی
دور و نزدیک
دیاکو دیااُکو بنیانگذار و نخستین پادشاه حکومت ماد
دیری نمی پایید
اعطای قدرت مطلق
قوم ماد مردم سرزمین ماد
سرزمین ماد
از بندگی رهانیدن دیگر از کسی اطاعت نکردن از اسارت نجات دادن از زندان فرار کردن خلاصی از یوغ دشمن
باز پس گرفتن
دوباره سراغ چیزی رفتن بازگرداندن عودت دادن
عکس این قضیه هم صادق است
نوازنده ی دوره گرد
در جمع حضور نداشتن
بر سر دار طناب دار به گردن کسی بودن آب از سر کسی گذشتن
نزدیک خود نگه داشتن
ذره ذره بلعیدن
دستاوردهای جنگی
breathing space
اولویت اصلی مهمترین اولویت
ده فرمان الهی
بی عرضه
اجابت مزاج قضای حاجت
وحشیانه
اَه چه نفرت انگیز!
موزه ی ملی
تا به امروز هنوز تا به حال تا این زمان
ایالت خود مختار
سرباز صفر
بی اندازه
همیشگی تغییر ناپذیر قطعی تثبیت شده پایدار
dishonest دو دوزه باز دو رو
مایه ی شرمساری
درست از آب در آمدن ( نقشه )
نگاه سرسری
خوش ترکیب
هدفمند خودخواسته تعمدی بر اساس انتخاب
مصون ماندن از خطرات
سر در آوردن از رازهای مخفی دیگران
سرنوشت خود را به خطر انداختن
ساز و کار
سختی
تشکیلات
تکیه گاه
سیاست کشور
restore the power قدرت از دست رفته را برگرداندن
به طور جدی دست به کار شدن رسما دست به کار شدن
کم دل و جرات ترسو
انزوا طلب
گرایش پیدا کردن
take pity
پرایتور کلانتر یا قاضی عالیه در زمان روم باستان
افراد بد شانس افراد بد اقبال
ناقل بیماری
اهل رویا پردازی بودن
به چنگ آوردن
نمونه
Words are a dime a dozen
حرف باد هواست.
نرود میخ آهنین در سنگ یاسین در گوش خر خواندن آب در هاون کوبیدن
اعمال فشار کردن
پارتی بازی
به ناگاه
به انتظاز فرصت مناسب ماندن
از کسی رویگردان شدن
جنون
با زحمت زیاد و عرق جبین
دور بودن
از صفر تا صد
جایگاه سلطنتی
روی صندلی نشستن
It's doesn't make sense = با عقل جور در نمی آید.
از خوشحالی سر از پا نشناختن به وجد آمدن در پوست خود نگنجیدن
بالطبع
عزلت نشین
جای نامتعارف
نشان افتخار گردن آویز
با قطعیت
بی احساس
you can refer to the best people or things in a group as the cream of it قشر ممتاز گروه یا جامعه
قشر ممتاز جامعه یا گروه
حرکات موزون ( برای اطمینان از سانسور نشدن )
پر رنگ تر کردن
پشتوانه
زندگی دوباره
افراط گونه
به حاشیه رفتن دور شدن از مرکز توجه
کسب و کار
با آغوش باز پذیرفتن به استقبال چیزی رفتن
یک سر و گردن بالاتر از افراد عادی بودن
اَبَر انسان
زیبارویان
مهمترین نکته این است که. . .
مثل آهنربا جذب کردن
روزنه ی امیدی در تاریکی مطلق
سراسر کشور
صید کردن ( در دریا )
غیر قابل شمارش
آدم برقی
شتابزده
آغاز رفاقت
!What generosity = چه سخاوتی!
مستقر کردن
از بخت بد خود شاکی بودن
برای بخت بد خود گریستن
آجرچینی
قیافه ای جدی به خود گرفتن
اشیا نادر و عجیب و غریب ( در موزه )
انگشت نمای خلق شدن
یادتان باشد
مجری
به جان خریدن تهمت
مرکز توجه
خاص بودن، متفاوت بودن
هیچ شمرده شدن
اهمیت ندادن و نادیده گرفتن چیزی یا کسی، چون فکر می کنید همیشگی هست، مثل هوا برای نفس کشیدن
فرض کردن
مبارزه را باختن و عرصه را به حریف واگذار کردن
اذهان عمومی
با چنگ و دندان محافظت کردن
مورد مشابه دیگر
اسوه ی صداقت
dishonesty
عدم صداقت
لکه دار کردن شهرت
حل اختلافات
از کسی سبقت گرفتن
از تاب و توان افتادن
حضوری پر رنگ
مردک
مردک
نور چشمی سوگلی
عصای جادویی
فاجعه به بار آوردن
سنگ محک
پستو
عدم توانایی تشخیص
secret recesses = زوایای پنهان ( شخصیت )
شایعه پراکنی
Taking a high road in debate= در مشاجرات راه اخلاقی را در پیش گرفتن و مودبانه رفتار کردن
بذر تردید کاشتن
شهرتی دست و پا کردن
شهرت کسب کردن
جان
جان و مالمان
جان ومال= goods and lives
به قول، به گفته ی
به سخره گرفتن
لرزه بر اندام کسی انداختن
حلق آویز کردن به معنای کشتن فرد با بستن طناب دور گردن و برداشتن تکیه گاه از زیر پاها به طوری که در هوا آویزان شود.
از او درخواست مشورت می کردند
پیشگوی ( کاهن ) معبد دلفی در اساطیر یونان آمده است که آپولو پس از کشتن اژدها یا مار پیتون، محافظ چشمه ی کستالیان در شهر دلفی، معبدی در همان محل برپا ...
جان سالم به در بردن
اراده ی الهی
موضع گرفتن نسبت به کسی
حرف زدن
محال
کم گویی
فقط و فقط
talking at length
روده درازی. پر حرفی
عهد بستن
گریز ناگهانی از
نترس و بی باک
His name evoked awe = نامش لرزه بر اندام می انداخت
به مذاق کسی خوش آمدن
در همین گیر و دار
پا به سن گذاشتن= grew older
کاربلد
یکرنگ شدن با گروه
تحمل ناپذیر
In one gesture= در یک حرکت
سرپوش
بزنگاه زندگی. حساس ترین و تاثیر گذار ترین لحظه ی زندگی هر فرد
دوران بدی رو گذروندم= I had a terrible time of it
زمام امور را به دست گرفتن
مرد ریز نقش=A wispy man
به کُل
پرت کردن حواس از اصل موضوع
قیدش را زد.
خصومت
او 35000 دلار به بانک محلی حواله کرده بود=He had the $35, 000 wired to a local bank
ژست
وضعیت جسمانی خوب
به مکتب فلسفی که با خود نوآوری به همراه داشته باشد نحله گفته می شود. مثال:نحله های روشنفکری در ایران
توهم
غیرشفاف
چیزی نگذشت
A. D = پس از میلاد
بیرون کشیدن از آب
وزیر خزانه داری، وزیر دارایی
توصیه
مسائل موضوعات پدیده ها مطالب شرایط رویدادها راهها کارها
نیت خیر داشتن= act out of goodness
به همین نحو
از وقتی یادم می آید
خطای بقا
تمرکز بر بازمانده ها
سرانجام
بی قید و شرط
لحظه ی سرنوشت ساز
در تیم ورزشی: خط خوردن
انگار نه انگار
( ماشین ) قراضه
قلقل زدن
قربانگاه
نعره کشیدن
آشغال عوضی
آدم رذل
طفل
کار بلد
I was surrounded Payam and twins. = پیام و دوقلوها دوره ام کرده بودند.
it will swallow you whole= تو رو درسته قورت میده.
to the side by the stairwell= گوشه ی راه پله
اصالت خون
I was spooked= مثل سگ ترسیده بودم
بهتر برانداز کردن، وارسی کردن، دقیق تر دیدن
You’ll live to regret it. = در آینده پشیمان خواهید شد.
My days of tracking bad guys are over= دوران معاشرتم با افراد ناجور به سر رسیده
It was very anti - climatic. = اصلا چنگی به دل نمی زد
پرکلاغی ( برای مو )
تدریس خانگی
تدریس خانگی
moral enemy= دشمن خونی
be about to do something در شرف انجام کاری بودن We were just about to leave when Jerry arrived داشتیم می رفتیم که �جری� رسید.