bloodline

/ˈblʌdˌlaɪn//ˈblʌdlaɪn/

دودمان، (در مورد حیوان) اصل و نسب، درجه ی اصالت، دودمان درخت

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: ancestry, esp. of animals; pedigree.
مشابه: ancestry, lineage, pedigree

جمله های نمونه

1. Ismaili Muslims believe that a bloodline joins the Aga Khan to Muhammed.
[ترجمه محمد احمدوند شاهوردی] شیعیان اسماعیلی معتقدند که نصب کریم آقاخان به محمد ( ص ) می رسد.
|
[ترجمه براتی] مسلمانان اسماعیلی معتقدند که تبار آقاخان به محمد میرسد
|
[ترجمه گوگل]مسلمانان اسماعیلی معتقدند که یک سلسله خونی از آقاخان به محمد می پیوندد
[ترجمه ترگمان]مسلمانان اسماعیلی عقیده دارند که یک تبار به محمد خان وارد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This is a pedigree poodle - her bloodline is pure.
[ترجمه گوگل]این سگ پشمالوی شجره ای است - نسل خونی او خالص است
[ترجمه ترگمان] این یه سگ پشمالو - ه نسل اون خالصه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. But government through bloodline is vulnerable to the same objections whether it occurs through voting or the passing down of a crown.
[ترجمه گوگل]اما دولت از طریق خط خونی در برابر همان اعتراضات آسیب پذیر است، چه از طریق رای دادن و چه از طریق واگذاری تاج
[ترجمه ترگمان]اما دولت از طریق مالکیت در برابر مخالفت های مشابهی که از طریق رای دادن و یا عبور از یک تاج وجود دارد، آسیب پذیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. "Do you really want that bloodline?" the clockmaker asked suddenly.
[ترجمه براتی] ساعت ساز ناگهان پرسید: �واقعا می خواهی با این تبار باشی؟�
|
[ترجمه گوگل]"آیا شما واقعاً آن خط خونی را می خواهید؟" ساعت ساز ناگهان پرسید
[ترجمه ترگمان]تو واقعا اون نسل خونی رو میخوای؟ the \"ناگهان پرسید\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Considering his feelings about bloodline, he might not take kindly to Harry's side of the argument.
[ترجمه گوگل]با توجه به احساساتش در مورد خط خونی، ممکن است با مهربانی طرف بحث هری را نپذیرد
[ترجمه ترگمان]با توجه به احساساتش نسبت به نسل خونی، ممکن بود با این بحث در کنار هری قرار نگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. To continue the family bloodline is one of life's most important things.
[ترجمه گوگل]تداوم خون خانواده یکی از مهمترین چیزهای زندگی است
[ترجمه ترگمان]تبار خانوادگی یکی از مهم ترین مسائل زندگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He knew that IsabelIa was a fair-skinned, green-eyed, red-haired woman of the best bloodline.
[ترجمه گوگل]او می دانست که ایزابلیا زنی روشن پوست، چشم سبز و مو قرمز از بهترین تبار است
[ترجمه ترگمان]او می دانست که IsabelIa یک زن زیبا و با چشمانی سبز و با موهای سرخ و مو قرمز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In Jude's - or Judas Thomas's - case, there is confirmation of a bloodline.
[ترجمه گوگل]در مورد جود - یا جوداس توماس - تأیید یک خط خونی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در مورد یهودا - یا وکیل پادشاهی یهودا، مدرکی از یک تبار وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In The Mating Game, the winners get to continue their bloodline for the next generation.
[ترجمه گوگل]در بازی جفت گیری، برندگان می توانند نسل خونی خود را برای نسل بعدی ادامه دهند
[ترجمه ترگمان]در بازی همسر یابی، برندگان به خون خود برای نسل بعدی ادامه خواهند داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Let the student fall into the disposition, the individuality bloodline - ism rules imperceptibly.
[ترجمه گوگل]بگذارید دانش آموز در گرایش بیفتد، خط خونی فردیت - ایسم به طور نامحسوسی حاکم است
[ترجمه ترگمان]بگذارید که محصل به خلق و خوی باشد، و فردیت خود را به طور غیر محسوس رهبری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Confess that the sin of unbelief is broken from your bloodline.
[ترجمه گوگل]اعتراف کن که گناه کفر از نسل تو شکسته شده است
[ترجمه ترگمان]اعتراف کنید که گناه of از نسل شماست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Sadly, widespread use of condoms by American forces forestalls any improvement in the French bloodline.
[ترجمه گوگل]متأسفانه، استفاده گسترده از کاندوم توسط نیروهای آمریکایی، مانع از هر گونه پیشرفت در خط خونی فرانسوی ها می شود
[ترجمه ترگمان]متاسفانه استفاده گسترده از کاندوم به وسیله نیروهای آمریکایی هر گونه پیشرفتی را در خون فرانسوی ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Extraterrestrial abductions are often reported in the same family - or bloodline - generation after generation.
[ترجمه گوگل]آدم ربایی های فرازمینی اغلب در یک خانواده - یا خط خونی - نسل به نسل گزارش می شود
[ترجمه ترگمان]کودک ربایی اغلب در یک خانواده یا وراثت از نسل بعد از نسل گزارش می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Family balance: Family is the social unit that is based on marriage and bloodline relations.
[ترجمه گوگل]تعادل خانواده: خانواده واحد اجتماعی است که بر پایه ازدواج و روابط خونی استوار است
[ترجمه ترگمان]تعادل خانوادگی: خانواده واحد اجتماعی است که براساس ازدواج و روابط وراثت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The Blood Line started to star her.
[ترجمه گوگل]خط خون شروع به بازی او کرد
[ترجمه ترگمان]خط خون شروع به ستاره شدن او کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The characteristic of the BLA dropping blood line reflects the BLA density has close relations with its eliminational rate and restoring time.
[ترجمه گوگل]مشخصه خط خون ریزش BLA نشان می دهد که تراکم BLA با سرعت حذف و زمان بازیابی آن رابطه نزدیک دارد
[ترجمه ترگمان]مشخصه ارتش آزادی بخش بلوچستان نشان می دهد که چگالی ارتش آزادی بخش بلوچستان روابط نزدیکی با نرخ eliminational و زمان بازسازی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. A nobiliary document, stating his blood line.
[ترجمه گوگل]یک سند نجیب که نسب او را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]یک سند nobiliary که خط خونش را بیان می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Razors Edge is a blood line started by Dave Wilson in virginia in the 1990's.
[ترجمه گوگل]Razors Edge یک خط خونی است که توسط دیو ویلسون در ویرجینیا در دهه 1990 آغاز شد
[ترجمه ترگمان]Razors لبه یک خط خونی است که در دهه ۱۹۹۰ توسط دیو ویلسون در ویرجینیا آغاز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. Finance is the blood line of economic. Risk is intrinsic to any financial events. The extensive existence of risk is an important characteristic of modern financial markets.
[ترجمه گوگل]امور مالی خط خون اقتصاد است ریسک در هر رویداد مالی ذاتی است وجود گسترده ریسک یکی از ویژگی های مهم بازارهای مالی مدرن است
[ترجمه ترگمان]امور مالی خط خون اقتصادی است ریسک برای هر رویداد مالی، ذاتی است وجود گسترده ریسک یک ویژگی مهم بازارهای مالی مدرن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. Each blood line has its own characters with recessive gene, i. e. high dead rate, illness, small size and meat quality degrading.
[ترجمه گوگل]هر خط خونی دارای ویژگی های خاص خود با ژن مغلوب است، i ه میزان مرگ و میر بالا، بیماری، اندازه کوچک و کیفیت گوشت کاهش می یابد
[ترجمه ترگمان]هر خط خونی شخصیت خودش را با ژن recessive دارد، من E میزان مرگ، بیماری، اندازه و گوشت با کیفیت پست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. Another side: the blood line of Abdominal rule, more than spit.
[ترجمه گوگل]طرف دیگر: خط خون حکومت شکم، بیش از تف
[ترجمه ترگمان]یک طرف دیگر: سلسله خون شکمی، بیشتر از تف کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. Homosexuals too can have their own blood line.
[ترجمه گوگل]همجنس گرایان نیز می توانند خط خونی خود را داشته باشند
[ترجمه ترگمان]homosexuals هم می توانند خط خون خودشان را داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. Blood line infection is a rare disease, less than 10% way.
[ترجمه گوگل]عفونت خط خونی یک بیماری نادر است که کمتر از 10٪ راه دارد
[ترجمه ترگمان]آلودگی خط خون یک بیماری نادر و کم تر از ۱۰ درصد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. Like the squirrel, he should marry only some one of precisely the same blood lines as himself.
[ترجمه گوگل]مانند سنجاب، او باید فقط با یکی از خطوط خونی خودش ازدواج کند
[ترجمه ترگمان]مثل سنجاب باید با یکی از همان خط های خونی ازدواج کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. Wall tablets assured the reader of the integrity of the blood line.
[ترجمه گوگل]قرص های دیواری به خواننده از صحت خط خون اطمینان می داد
[ترجمه ترگمان]لوح دیوار به خواننده در مورد درستی خط خون اطمینان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. Zhang Ziyi's fiance Aviv Nevo, 4 is an Israeli American with a Russian blood line.
[ترجمه گوگل]نامزد ژانگ زییی، آویو نوو، 4 ساله، یک آمریکایی اسرائیلی و دارای خط خونی روسی است
[ترجمه ترگمان]Aviv Zhang s ۴ یک آمریکایی اسرائیلی با خط خون روسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. Katherine would not become queen, however, since she is not in the royal blood line.
[ترجمه گوگل]با این حال، کاترین ملکه نمی شود، زیرا او در ردیف خون سلطنتی نیست
[ترجمه ترگمان]با این حال، از آنجایی که او در خط خون سلطنتی نیست، کاترین دیگر ملکه نخواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. In such devices a pressure transducer line branches off a blood line to enable the connection of a pressure transducer.
[ترجمه گوگل]در چنین دستگاه هایی یک خط مبدل فشار از یک خط خون منشعب می شود تا امکان اتصال مبدل فشار را فراهم کند
[ترجمه ترگمان]در چنین دستگاه هایی یک خط لوله فشار از یک خط خون خارج می شود تا اتصال یک مبدل فشار را فعال کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• line of descent, pedigree (usually pertaining to animals)
sequence of direct ancestors

پیشنهاد کاربران

اصالت خون
میشه تبار
فیلم bloodline به فارسی ترجمه شده تبار داخل پرانتز . در گوگل است, اگر سرچ کنیدفیلم bloodline می بینید
خاندان ، نسل
تبار
نسل

بپرس