sangfroid


معنی: خون سردی
معانی دیگر: خونسردی، متانت، خودداری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: cool composure; calmness.
مترادف: aplomb, composure, poise
مشابه: calm, coolness, ease, equanimity, presence of mind, self-possession

- He weathered the crisis with great sang-froid.
[ترجمه گوگل] او بحران را با اهنگ فرید عالی پشت سر گذاشت
[ترجمه ترگمان] او این بحران را با صدای بلند خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. They showed great sang-froid in dealing with the fire.
[ترجمه گوگل]آنها در مقابله با آتش، خوانندگی بسیار خوبی از خود نشان دادند
[ترجمه ترگمان]آن ها در برخورد با آتش سوزی بسیار آواز خواندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I was amazed at how he retained his sangfroid throughout the discussion.
[ترجمه گوگل]من از اینکه چگونه او در طول بحث سنگفرید خود را حفظ کرد شگفت زده شدم
[ترجمه ترگمان]تعجب کردم از اینکه چگونه در طول این بحث sangfroid را حفظ کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He behaves throughout with a certain sang-froid.
[ترجمه گوگل]او در سرتاسر با یک سانگ فروید خاص رفتار می کند
[ترجمه ترگمان]او با یک آواز sang خاص رفتار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Sangfroid then walked up the aisle.
[ترجمه گوگل]سنگفروید سپس راهرو را طی کرد
[ترجمه ترگمان]سپس از راهرو بالا رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Yet, while many of his followers fretted about it, de Gaulle viewed the situation with remarkable sang-froid.
[ترجمه گوگل]با این حال، در حالی که بسیاری از پیروان او از این موضوع نگران بودند، دوگل این وضعیت را با آواز خواندن قابل توجهی دید
[ترجمه ترگمان]با این حال، در حالی که بسیاری از پیروان او از این مساله ناراضی بودند، دو گل این وضعیت را با صدای بلند خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. When we were in difficulties his sagacity and sangfroid were beyond doubt, as was his kindliness to his colleagues.
[ترجمه ساسان جاودانی] Was beyond doubt. . . . .
|
[ترجمه گوگل]زمانی که ما در سختی ها بودیم، خردمندی و سخاوت او و مهربانی او با همکارانش بی تردید بود
[ترجمه ترگمان]وقتی با مشکلات او مواجه شده بودیم، زیرکی و خونسردی او فراتر از شک و تردید بود، همان گونه که مهربانی و مهربانی او برای همکارانش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Nevertheless, Sangfroid took the answer in stride; he did not even congratulate Rosenberg.
[ترجمه گوگل]با این وجود، سنگفرید با کمال میل پاسخ را گرفت او حتی به روزنبرگ تبریک هم نگفت
[ترجمه ترگمان]با این همه، sangfroid جواب را پذیرفت؛ حتی به Rosenberg هم تبریک نگفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She was mystified by my apparent sang-froid.
[ترجمه گوگل]او با سانگ فروید ظاهری من مبهوت شده بود
[ترجمه ترگمان]او به خاطر sang من گیج شده بود - froid
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Their recognize her qualities: sangfroid, strength of character, sense of duty.
[ترجمه گوگل]آنها ویژگی های او را می شناسند: سنگفرید، قدرت شخصیت، احساس وظیفه
[ترجمه ترگمان]صفات او عبارتند از: sangfroid، قدرت شخصیت، احساس وظیفه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The designers exhibit a surprising sangfroid about their work.
[ترجمه گوگل]طراحان سنگفرید شگفت انگیزی را در مورد کار خود به نمایش می گذارند
[ترجمه ترگمان]طراحان نمایش شگفت انگیزی را در مورد کارشان نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Please keep up your sangfroid whatever it happened.
[ترجمه گوگل]لطفاً هر چه که اتفاق افتاد به سانگفرید خود ادامه دهید
[ترجمه ترگمان]خواهش می کنم هر اتفاقی که افتاد، خونسردی خودت رو حفظ کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This sangfroid could be tested by several threats.
[ترجمه گوگل]این sangfroid را می توان با چندین تهدید آزمایش کرد
[ترجمه ترگمان]این sangfroid را می توان با چندین تهدید مورد آزمایش قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. With sangfroid the sanguinary man bangs his sanguine son against the hanger in the hangar.
[ترجمه گوگل]با سانگفروید، مرد صمیمانه پسر سالم خود را به چوب لباسی در آشیانه می کوبد
[ترجمه ترگمان]با خون سردی، پسر sanguinary، پسر sanguine را در آشیانه هواپیما به صدا در می اورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Such Scorpionic sangfroid will keep you screaming about the home and family thing.
[ترجمه گوگل]چنین سانگفرید عقربی شما را در مورد خانه و خانواده فریاد می کشد
[ترجمه ترگمان]همچین چیزی تو رو با جیغ و فریاد درباره خونه و خانواده فریاد می زنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He played the game with perfect sangfroid.
[ترجمه گوگل]او بازی را با سانگفرید عالی انجام داد
[ترجمه ترگمان]اون با خونسردی تمام بازی رو انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خون سردی (اسم)
equanimity, composure, possession, cool, calmness, coolness, sangfroid, self-possession, recollection, unflappability

انگلیسی به انگلیسی

• (french) "cold blood", coolness of mind, composure
"cold blood", composure, self-control, coolness of mind, poise (french)
a person's sang-froid is their ability to remain calm in a dangerous or difficult situation; a formal word.

پیشنهاد کاربران

بپرس