تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

1. منطقه اطراف یک انبار که با حصار محصور شده ( حیاط مجاور انبار که حیوانات توی اون نگهداری و تغدیه میشن ) . 2. ( عامیانه ) ناشایست، زننده، زشت. مث ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( عامیانه ) *حرف/کلام زننده و زشت، ناشایست، مبتذل. مثال: We don't allow any banyard language in the house

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( عامیانه ) 1. وحشتناک، نامطبوع، نچسب، بد. 2. بسیار احساسی یا عصبی شدن. 3. فعل آزار دادن کسی ( یک فعل ضمیر بین barf و out قرار میگیره ) . 4. احسا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( عامیانه ) 1. دائم الخمر. 2. اهل بار، کسی که دائم جاش توی مشروب فروشیه. مثال: You get to know the people in these places when you're a barfly li ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

( عامیانه ) ارزش زیاد با هزینه کم. نسبت هزینه به سود مطلوب. خوشی زیاد با پول کم. لذت یا نسبت فایده در مقابل پول خرج شده. مثال: If we choose an ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( عامیانه ) داستان های ماورالطبیعه و ترسناک ( همچنین ویدیو و تصویر ) که توسط کاربرهای اینترنتی ساخته و توی وبسایت ها و فروم ها منتشر میشن. این داست ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

واژگان تخصصی یه رشته یا گروه اجتماعی خاص. مثال: the lingo that rough union guys used among themselves

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تقویم اقتصادی. جدول زمانی که توی اون رویدادهای مهم اقتصادی با جزئیات مربوطه ( مثل ساعت رویداد، منبع مسئول اعلام نتایج، آمار مربوط به دوره گذشته، پیش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

جنگل بتنی، جنگل سیمانی. منطقه ای از شهر که ساختمون های مدرن داره و علف و درخت کمی توی اون منطقه هست. چنین شهری معمولا ۲۴ ساعته در جریانه و هیچوقت نم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اولین روز سال نو ( تعطیلات رسمی در بسیاری از کشورها ) . مثال: We are having a party on New Year's Day I have to travel to London on New Year's Day

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

1. ساعت تابستانی. مخفف daylight saving time. 2. دکترای الاهیات. مخفف doctor of sacred theology. مثال: That first week of daylight saving time i ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( عامیانه ) میلیاردر. فرد ثروتمند. کسی که دارایی زیاد و غیرقابل محاسبه داره. مثال: So how's a gazillionaire supposed to get a bagel and cup of c ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

( عامیانه ) 1. برگه تقلب. 2. هر سندی که توی اون اطلاعات پیچیده یا دشوار خلاصه شده تا امکان درک آسون فراهم بشه. مثال: Jim was caught using a cheat ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( عامیانه ) یک گلوله آتیش = آدم بلند پرواز، جاه طلب، مشتاق، پرانرژی. مثال: I always knew that Lauren would grow up to be successful—she was a real ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

1. ( عامیانه ) همسر زن، دوست دختر. 2. ( عامیانه ) مسئولیت یا شغلی که آزادی شخصی فرد رو محدود میکنه. 3. چیزی یا کسی که شما رو از انجام دادن کاری باز ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

( عامیانه ) کچل، طاس. مثال: Hey, baldy! I didn't realize you were going to shave your head today مترادف: baldie

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( عامیانه ) روغن موز = چرند، مزخرف، بیهوده. حرفی که برای کسب مزیت و منفعت زده میشه و صادقانه نیست. مثال: Look, I know I won't get past the first ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

( عامیانه ) تخم مرغ فاسد، بد = آدم تنفرآور، منزجر کننده، بدرفتار، فاسد. مثال: We could tell he was a bad egg even at a young age

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

1. ( عامیانه ) پشت سر هم ، متوالی. 2. خانه های ساخته شده ای که حیاط پشتی، باغچه یا تراس هاشون به هم متصلن که توسط یه دیوار جداکننده، حصار یا کوچه ای ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

( عامیانه ) محرمانه، پنهانی، مخفیانه. مثال: I refuse to take part in your shady back room dealings All the candidates were selected in back room ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( عامیانه ) آدم اُمل، قدیمی, از مد افتاده ( someone and sth ) . مثال: The singer was a huge star in the 1980s, but she's just a back number now T ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

( عامیانه ) بوسنده بچه = سیاستمدار. ( در گذشته یه تکنیک خوشایند جلب کردن نظر مردم توسط سیاستمداران و رای آوردن، بوسیدن و بغل کردن بچه ها بوده و اح ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

( عامیانه ) 1. شجاعت، جربزه، شهامت، تخم داشتن. 2. افراد پشت پرده یا پشت صحنه که زحمت های زیادی در کاری انجام میدن اما دیده نمیشن ( افرادی که سهم قا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( عامیانه ) بچه بِل. در گذشته ( 1984 ) به شرکت های تلفنی محلی جدید گفته میشده که جزئی از شرکت تلفن و تلگراف آمریکا بودن. شرکت تلفن مهم آمریکا توی ا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

نسل پرنوزاد. افرادی که بین سال های 1945 و 1965 در ایالات متحده آمریکا به دنیا اومدن، توی این دوره جمعیت آمریکا ۴۰ درصد افزایش پیدا کرد و متولدین این ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

( عامیانه ) واقع بین، متواضع، خاکی . ( اگر روی ابرا راه نمیری و روی زمین راه میری واقع بینی ) . مثال: I was surprised that she was so sweet and ...

پیشنهاد
١

( عامیانه ) تا فرصت هست استفاده کن. تا تنور داغه نون رو بچسبون. از شرایط استفاده کن و سریع عمل کن. مثال: I deliberated too long before accepting ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

( عامیانه ) گذشته ها گذشته ( چیزی که نباید الان دیگه مهم تلقی بشه، اتفاق بدی که توی گذشته افتاده و نمیشه اصلاحش کرد ) . مثال: We had a terrible qu ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

( عامیانه ) سرسام آور، نجومی، بسیار گران. مثال: astronomical costs

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١١

( عامیانه ) بادمجون دور قاب چین، چاپلوس. مثال: My classmate Sarah is a big apple - polisher

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

1. ( عامیانه ) ماشین قراضه، ماشین قدیمی. 2. کشتی نوح. مثال: Why don’t you get rid of that old ark and get something that’s easier to park

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( عامیانه ) فرزند نورسیده، نان خور تازه ( که باید براش غذا تهیه کنید و خرج داره ) . مثال: They have three kids and her husband just lost his job - ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( عامیانه ) و چند سنت. و خرده ای. و کمی اضافه. نکته: معمولا برای پول اما همیشه برای پول استفاده نمیشه. مثال: This healthy lunch only cost me a ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( عامیانه ) بازنده، بازیگر درجه دوم، ناموفق. این عبارت از اسب دوانی سرچشمه گرفته. تو هر نوع رقابتی که یکی شکست میخوره بهش میگن. مثال: She used t ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

( عامیانه ) 1. زنده و سرحال، زنده و سالم. 2. بدون اشکال و عملی. مثال: What are the odds that the kidnapped girl will be found alive and well afte ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( عامیانه ) بی پایه و اساس، خیالی، غیرواقعی، غیرعملی. مثال: My mom always had these airy - fairy ideas of us all traveling around the world, but w ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

( عامیانه ) برابر با is not ، am not ، have not ، has not و are not. برای منفی سازی در حالت گفتاری و بومی استفاده میشه. مثال: and that ain't hay ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

( عامیانه ) تماشای افراطی. تماشای چندین قسمت از یک سریال به صورت پشت سر هم در یک دوره کوتاه مدت ( یک روز، چندین ساعت ) . همچنین ممکنه شما مجموعه ا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( عامیانه ) سیاه آفریقایی = ماری جوانای آفریقایی. مثال: Where can I get some of that African black that everybody seems to be lighting up these da ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

( عامیانه - شیوه مودبانه برای منفی جواب دادن ) متاسفم، نه. متاسفم، ولی خیر. مثال: A: Will you be able to attend the meeting tomorrow B: I'm afra ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( عامیانه ) 1. خداحافظ همگی، خداحافظ بچه ها. 2. الفاتحه ( مرگ ) . این عبارت اسپانیاییه. مثال: It's going to be adios muchachos if John keeps wo ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

( عامیانه ) بچه بازی درنیار، بچگی نکن, مطابق سنت رفتار کن, دست از رفتار نپخته بردار. مثال: It's time for you to get serious and stop being silly G ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

1. ( عامیانه ) شپش، مزاحم. 2. شهروندی که نقش فعالی در جامعه ایفا میکنه. معمولا به صورت جمع به کار برده میشه. مثال: ?What can I fo to get ride of ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

( عامیانه ) امتحان سخت، امتحان دشوار. یک آزمون تعیین کننده یا مهم از نظر ارزش و کیفیت. یک آزمایش بسیار دقیق، اثبات ارزش چیزی . تجربه یا موقعیتی ک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( عامیانه ) معتاد به ال. اس. دی ( مخدر نرم ) . مصرف کننده ال. اس. دی. مثال: That acidhead knows that LSD isn't addictive, he just likes taking it ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( عامیانه ) 1. خوش شانس بودن، شانس آوردن. 2. فرار از یه موقعیت بد. 3. کنار زدن کسی که منجربه پیروزی میشه. مثال: I aced out at work today when th ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( عامیانه ) شاهزاده خانم مسافر. به دختری میگن که رانندگی بلد نیست یا از رانندگی اجتناب میکنه و دوست پسرش همیشه رانندگی میکنه. اون کاری به جز این ن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

( عامیانه ) در بازی های ویدیویی آنلاین چندنفره، griefer شخصی هست که هدف اصلیش برنده شدن نیست و بلکه آزار و اذیت دیگران بازیکنانه. برای ترول کردن هم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٧

( عامیانه ) 1. شخصی که نظرات توهین آمیز ارسال میکنه. اغلب توی انجمن ها و چت ها دیده میشن. وقتی باهاشون مواجه میشید بهترین حرکت اینه که احساسی نشید و ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( عامیانه - آنلاین ) SAMAGAL = stop annoying me and get a life دست از اذیت کردن من بردار و زندگی کن. این مخفف زیادی طولانیه و مخاطب بعیده منظورتونو ...