پیشنهادهای Bryan Fury (٩,٣٩٨)
( عامیانه - اینترنت ) شعله ور. 1. کسی که باعث عصبانیت بقیه کاربرهای اینترنت میشه. این شخص از شعله ور کردن دیگران ( عصبانی کردنشون ) لذت میبره. توی ...
( عامیانه ) 1. کمین کننده, تماشاچی. کسی که توی فضای مجازی ( چه گروه، چه شبکه های اجتماعی و. . . ) مطالب رو دنبال میکنه، مطالعه میکنه، میخونه، میبین ...
( عامیانه - معنی پرکاربرد ) درجه یک، ممتاز . عالی. همچنین ممکنه در بعضی اوقات این معانی رو داشته باشه: 1. شماره ۱ ( ادرار ) داشتن ( متضاد Number 2 ...
( عامیانه ) 1. از دست دادن کنترل ذهنی. 2. دیوانه و غیرمنطقی بودن. مثال: "she was bored out of her mind" After yet another sleepless night, I'm s ...
( عامیانه - out of ( one's ) head ) 1. بسیار مست از الکل، بسیار نئشه از مواد مخدر. 2. دیوانه. مثال: He's out of his head if he thinks this plan i ...
( عامیانه ) بسیار احمق، بی شعور، کم عقل، احمق . مثال: I hate to seem like a mental midget, but what’s so great about that Some mental midget thou ...
( عامیانه ) نابغه، فوق العاده باهوش ( معمولا به عنوان طعنه استفاده میشه ) . مثال: I’m no mental giant, but I do know trouble when I see it It doe ...
( عامیانه ) نشستن. مثال: Pull up a chair and make a lap Hey, make a lap and get out of the way
( عامیانه ) دوچرخه سوار، موتورسوار. مثال: Four bikers roared by and woke up the baby Oh, I was scared to death when those hulking bikers surround ...
( عامیانه ) 1. آدم مهم و برجسته. 2. متکبر و مغرور. مثال: That guy's a real bigwig in the art world, so please don't say anything to embarrass me ...
1. ( عامیانه ) آدم بسیار مهم، تاثیرگذار، موفق. 2. چرخ فلک بزرگ. مثال: He's a big wheel in the financial world, so he could really help your career ...
( عامیانه ) شخص مهم و مشهور، سرشناس. مثال: Some big - name star I’ve never heard of was there pretending to serve dinner Lots of big names were t ...
( عامیانه ) 1. پرحرف و زبان دراز، برملا کننده ی اسرار. 2. اسرار را پخش کردن. 3. کسی که با صدای بلند صحبت میکنه ( بلندگو قورت داده ) . مثال: If I ...
( عامیانه ) کلاهبرداربرجسته و بزرگ ، دزدبرجسته ، جنایتکار برجسته ( سرشناس ) . مثال: you’re the big juice around here That guy's known to be the ...
( عامیانه ) اقیانوس، دریا ( به خصوص اسم خاص اقیانوس اطلس ) . مثال: We flew over the big drink in an hour or two When my grandparents sailed acro ...
( عامیانه ) پول هنگفت، مقدار زیادی پول. مثال: She'll be earning big bucks soon Sports stars earn big bucks for pushing everything from shoes to s ...
( عامیانه ) پول هنگفت، مبلغ هنگفتی پول. مثال: He's been spending kilobucks on top - of - the - line equipment for years now مترادف: megabucks big ...
( عامیانه ) پول هنگفت، مقداری پول زیاد. مثال: I heard Jeff is earning megabucks at his new job in New York City We're talking megabucks this time ...
( عامیانه ) نام زنانه = ماری جوانا. مثال: ?are you want some marijane Hey man, you know where we can score some Mary Jane around here مترادف: Ma ...
( عامیانه ) خیابان اصلی شهر. برجسته ترین خیابان ( ها ) در یک شهر. مثال: The place you are looking for is half way down the main drag We're going ...
( عامیانه ) 1. پول مخصوص ولخرجی و عشق و حال . 2. پولی که برای مواقع ضروری، هزینه های ناگهانی کنار گذاشته میشه. 3. پول تو جیبی زن. مثال: This is ...
( عامیانه ) فردی که توانایی روشن و واضح صحبت کردن رو نداره، خیلی گنگ و مبهم صحبت میکنه. مثال: How can a mushmouth like that get a job reading news ...
( عامیانه ) احمق. مثال: Oh God, look what I did—I've been such a mushhead today You fuckin' Mush Head
( عامیانه ) 1. قلدر، گردن کلفت. 2. کسی که هیکل قدرتمندی ( مخصوصا از طریق ورزش ) داره. مثال: I need muscle - man tonhelp me cross the street with ...
( عامیانه ) کله پوک، کسی که هیکل داره ولی بی ذهن و بی مغزه. کسی که دغدغه ش بزرگ کردن هیکلشه نه بزرگ کردن ذهن و مغزش. نکته: این اصطلاح بیشتر برای ...
( عامیانه ) 1. چاق از ناحیه بالاتنه ( توزیع نامتناسب وزن در بدن ) . 2. زنی که سینه های بسیار بزرگ داره. مثال: Whoa, did you see that top heavy gi ...
( عامیانه ) دارای بهترین کیفیت، درجه یک، رتبه اول، لیگ برتر. مثال: Oh damn, that burger was top flight She's in the top flight of journalists Th ...
1. ( عامیانه ) درجه یک، ممتاز، افراد دارای بالاترین مقام. 2. معنی واقعی: کشوی بالایی. مثال: Katie Melua is top drawer She kept his passport in th ...
( عامیانه ) 1. مسئول، صاحب اقتدار، بالا مقام، رئیس، رهبر. 2. برنده یه مسابقه یا رقابت. مثال: The team wanted to prove that they were top dogs in ...
( عامیانه ) فردی که مطیع یه مافوق سازمانیه, نوکر ( سگ دست آموز ) . مثال: ?Is Medvedev the lapdog of Putin The lapdog danced about, licked his mas ...
( عامیانه ) 1. فرمانده، فرمانده کل، رئیس، روسا ( افسر ارشد ) . 2. مهم ترین و بلندپایه ترین مقامات ( در صنعت ) . مثال: The top brass turned thumbs ...
( عامیانه ) رئیس، سردسته کمدین ها، رهبر. مثال: Who's top banana around here Let me be top banana tonight
( عامیانه ) 1. سیگار ماری جوانا. 2. زن جذاب سیاه پوست. 3. نوعی رقص که در آن زانوها به داخل و خارج حرکت میکنه. 4. آلت تناسلی. مثال: Max whipped ...
1. * ( عامیانه ) سیگار باریک و بلند ماری جوانا. 2. ( عامیانه ) مستعار چاقوی جنگی Bowie knife. 3. خلال دندان. 4. یک فرد لاغر. مثال: Uncle Sam was ...
1. * ( عامیانه ) عالی ، معرکه, چشمگیر. 2. بیش از حد. مثال: That new white convertible is too much bro she eats too much
1. ( عامیانه ) زن خشن، زن بداخلاق، زنی که فریاد میزنه. 2. ( قدیمی ) زن ماهی فروش ( fish - fag or fishlass ) . مثال: To gossip like an old fish wife
( عامیانه ) کل خانواده لعنتی . از عمد بازی با کلمات = whole damn family مثال: The whole fam damily has had this virus. Yuck Wow, your whole fam d ...
( عامیانه ) روی گنج نشستن، چیز باارزشی را در کنترل خود داشتن. مثال: When I found out how much the old book was worth, I realized that I was sittin ...
( عامیانه ) 1. تدریس با استفاده از اشیاء ( در کودکستان و دبستان ) . 2. ارائه تصویری همراه با توضیح شفاهی . مثال: It was a short lecture with lots ...
( عامیانه - منسوخ شده ) هفت تیر، تپانچه. مثال: The sheriff opened up his jacket to reveal his shooting iron, warning Black - Eye Jack not to start ...
( عامیانه ) خرفت، ابله. مثال: Do not speak to that shithead over there ?OK, which one of you shitheads took my phone You stupid shithead! Get ou ...
( عامیانه ) یا اصلاح شو یا اخراج شو. یا رفتارتو درست کن یا گازشو بگیر دودتو ببینم. یا آدم باش ( خوب باش ) یا برو. مثال: I've warned you about tu ...
( عامیانه ) گلدون جنسی/آدمک جنسی. متظاهر به سکسی بودن ( کسی که تمایلات جنسی خودشو به رخ میکشه ) . مثال: About 20, 000 young sex pots hit Hollywoo ...
( عامیانه ) زن سکسی، زن پر جاذبه جنسی، زنی که فوق العاده سکسی و جذابه. مثال: With some new clothes and makeup, I bet she would be quite a sex kitt ...
( عامیانه ) آدم بددهن، کسی که زیاد فحش میده. مثال: Hey, you little sewer mouth! If I hear you speaking like that around your grandmother again, yo ...
( عامیانه ) عصبانی بودن، خون جلوی چشم رو گرفتن، خشمگین شدن. مثال: I see red when anyone disrespects my wife Bill really saw red when the tax bill ...
( عامیانه - کالیفرنیا ) خدافظ. مثال: Gotta go now. Seeyabye Yeah, I've had enough of your ignorant views. Seeyabye مترادف: see you see ya see yo ...
( عامیانه ) خداحافظ. مثال: See you, old chum. Give me a ring مترادف: see ya see you later seeyabye ( کالیفرنیا )
( عامیانه ) 1. آدم پست، فلک زده، بدبخت، حقیر، آشغال ( برای مرد ) . 2. کاندوم ( مخصوصا استفاده شده ) . مثال: Brynn is a scumbag I really wish my ...
( عامیانه ) 1. آدم پست، فلک زده ، بی ارزش، تفاله ( برای مرد ) . 2. مایع منی. مثال: You scum! Get out of here Frankie is a scum You’d better cle ...