پیشنهاد‌های آرش ایرانپور (١,٦١٧)

بازدید
١,٥٩٦
تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برما باهماد روشن اندیشان میهن دوست ایران

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در زمان ساسانیان به سواحل جنوبی خلیج پارس اَروَستان گفته می شد.

پیشنهاد
٠

در زمان ساسانیان به سواحل جنوبی خلیج پارس اَروَستان گفته می شد.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بازبردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کارکن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مرتب کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نام اردشیر سوم هخامنشی پیش از تاجگذاری

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در پارسی میانه: آپِلَک در پارسی نو: آبله

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زندانی کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نگیزه /نگیزش

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نگیزیدن/نگیختن در پارسی نو برگرفته از نکیژیدن/نکیختن در پارسی میانه بوده و معنی آن توضیح دادن است.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

نگیزیدن/نگیختن در پارسی نو برگرفته از نکیژیدن/نکیختن در پارسی میانه بوده و معنی آن توضیح دادن است.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در پارسی میانه: گوکان

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

انحراف جنسی است و در زبان پارسی دشمرزی نام دارد به خود شخص هم دشمرز گفته می شود. همجنسبازان پیروان اهریمن هستند

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دشمرز

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

در زبان پارتی وخازیدن/وخاشتن به معنی خواستن بوده

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

در زبان پارتی واییدن/واستن به معنی هدایت کردن بوده

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در زبان پارتی واییدن/واستن به معنی هدایت کردن بوده

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

افراستن ربطی به افراختن ندارد. چند فعل جدا از هم داریم: ۱ - افرازیدن / افراختن ۲ - افراشیدن / افراشتن ۳ - افراییدن / افراستن ۱ و ۲ که شناخته شده ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

افراییدن / افراستن از کارواژه پارتی پدراییدن / پدراختن گرفته شده به معنی آماده کردن.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پرگاژیدن ( ستاک کنون ) پرگاشتن ( ستاک گذشته ) این کارواژه در زبان پارتی به معنی زندانی کردن بوده است. {دستور زبان باغ بیدی}

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پرگاژیدن ( ستاک کنون ) پرگاشتن ( ستاک گذشته ) این کارواژه در زبان پارتی به معنی زندانی کردن بوده است. {دستور زبان باغ بیدی}

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کژمرز

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آشگر

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آشیدن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آشیدن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نام ایرانی پسرانه به معنی کسی که باهوش زاده شده.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زیرک از ریشه واژه ژیر در زبان پارتی به معنی باهوش و باخرد است.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در زبان پارتی ژیر به معنی باهوش و باخرد بوده است، زبان سورانی هم این واژه را به همین ریخت و همین معنی دارد، واژه زیرک در پارسی نو نیز از همان ریشه ژی ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واژه �اَخشاوَن� در زبان سغدی به معنی شاه است. می توان به عنوان نام پسرانه از این واژه ایرانی استفاده کرد.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در برخی گویش های ایرانی به معنی تر و تازه

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کژمرزی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سه چم دارد: ۱ - آبی که در رودخانه می رود. ۲ - سازی که مانند بربت است. ۳ - در برخی گویش ها به چم فرزند دلبند

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نام یکی از پسران داریوش بزرگ که ریخت ایرانی آن شناخته شده نیست.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مَهزاد ( Mahzād ) نام دختر است و مِهزاد ( Mehzād ) نام پسر.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در سانسکریت: مدگو در پارسی نو: غو در تازی: تم

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فامتن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گروفه

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پکیدن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پکاندن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در گویش های استان پارس مانند گویش شیرازی: کارواژه پُکیدن ( یا پوکیدن ) دو دیدگاه دارد، ۱ - ترکیدن و انفجار مانند پکیدن بادکنک ۲ - پاره شدن مانند پک ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیسیدن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در پارسی میانه: نِکارَک

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در پارسی میانه: کنتیگر

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در پارسی میانه: نِکار

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در پارسی میانه: زیه ( Zih )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چهرشناسی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مخفف افروزیدن است

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فرو رفتگی ناخواسته در جسمی مانند آهن یا پلاستیک