پیشنهادهای آرش ایرانپور (٩٠٢)
زادگان
زبان لکی یک زبان از خانواده زبان های ایرانی است. بسیار احمقانه است که زبان ها را زیرمجموعه یکدیگر بدانیم و این رویکرد قبیله پرستانه را باید کنار گذا ...
گوبراسیدن یک کارواژه پارسی میانه به معنای بیدار کردن است
عبوس یعنی اخمو عباس یعنی بسیار اخمو
اخمو
باری
پیشاب و پیخال دو واژه پارسی هم آغاز جایگزین خوبی برای ادرار و مدفوع
پیشاب و پیخال دو واژه پارسی هم آغاز جایگزین خوبی برای ادرار و مدفوع
پیشاب و پیخال دو واژه پارسی هم آغاز جایگزین خوبی برای ادرار و مدفوع
پیشاب و پیخال دو واژه پارسی هم آغاز جایگزین خوبی برای ادرار و مدفوع
پیشاب و پیخال دو واژه پارسی هم آغاز جایگزین خوبی برای ادرار و مدفوع
گجسته نفریده هر دو برگرفته از پارسی میانه ولی با ریخت پارسی نو
نام درست: بوئین
شتردوانی
در زبان پارسی جیم ساکن پیش از دال نمی آید، پس هژده درست است.
نام اصلی شهر قرچک چه بوده است؟ آیا قرچک شکل دگرگون شده نام اصلی است یا نام اصلی به کل چیز دیگری بوده است؟
نام اصلی این شهر چه بوده؟ نام های تازی همه جعلی هستند
هیچ ارتباط محکمی میان قشقایی های ایران با ترکان واقعی یا مغول ها وجود ندارد. کشکایی ( قشقایی ) ها از کشکه رود خوارزم ( قشقه دریا ازبکستان ) که بخشی ...
ایسترگ
آرتا ( نیک و پاک ) ویل ( شهر و آبادی )
به احتمال زیاد نامش اسپهک بوده
سرا
به معنی بیمار شدن است در پارسی میانه به ریخت ویمارؽنیدن بوده
پژوهیدن به معنی تحقیق کردن است و پژوستن ستاک گذشته آن است. پژوهنده یعنی محقق پژوهش یعنی تحقیق
در پارسی میانه ویزوستن بوده
تفاوت نیوشیدن و شنویدن: شنویدن و شنودن فقط به معنی شنیدن هستند ولی نیوشیدن یعنی گوش دادن و فرمان بردن نیوشا یعنی حرف گوش کن
مِچیدن به معنی پلک زدن است
گواهیدن به معنی گواهی دادن است این کارواژه در پارسی میانه به ریخت گوگاییدن بوده است
گوبراک همان است که به غلط قبراق گفته می شود. گوبراسیدن یک کارواژه از پارسی میانه به معنای بیدار کردن است.
این واژه به ظاهر ترکی از واژه پارسی میانه گوبراک گرفته شده گوبراسیدن در پارسی میانه به معنی بیدار کردن است
این کارواژه در پارسی میانه به ریخت گَرامیگؽنیدن بوده
این کارواژه در پارسی میانه به ریخت کُخشیدن بوده
فروغیدن به معنی روشنایی دادن است این کارواژه از فروگیهیستن در پارسی میانه آمده
در پارسی میانه به معنی پیش رفتن است ستاک گذشته آن هم می شود فرنفتن
فرگنیدن در پارسی میانه به معنی متلاشی شدن است ستاک گذشته آن هم می شود فرگستن
این کارواژه در پارسی میانه به ریخت شنازیدن بوده
در پارسی میانه به معنی شرمسار شدن است
شادیدن مصدر جعلی نیست برگرفته از شادیهیستن در پارسی میانه است
ستاک گذشته ریسیدن می شود رِشتن نه ریشتن ریشتن ستاک گذشته ریشیدن است به معنی زخمی کردن
در پارسی میانه به معنی دروغ گفتن است ستاک گذشته آن هم می شود دروختن
پشنگیدن
پِشِنگه در گویش بانشی به معنای قطره های آب پاشیده شده
تهیه
در پارسی میانه به ریخت پسازیدن و پساختن بوده
پرستیدن به معنی مراقبت کردن است ایرانیان به واقع آتش پرست بودند یعنی از آتش مراقبت می کردند. به کار بردن واژه پرستش به جای عبادت یک غلط مصطلح است. ...
ستاک کنون پروستن
بُرزیدن
یاد کردن
یک واژه آرامی به معنی پوست است، واژه جلد در زبان تازی هم ریشه در آن دارد.
احتمال بسیار دارد که کارواژه هزواریدن با کارواژه زواریدن مرتبط باشد که به معنی لاغر شدن است. چون در هزوارش از تعداد وات ها کاسته می شود و هر چه واژه ...