پیشنهادهای آرش ایرانپور (٩٠٢)
در پارسی میانه: سوخر
در پارسی میانه: چهر در پارسی نو: چهره
در پارسی میانه: مَیانَک
در پارسی میانه: مَیانَک در پارسی نو: میانگین
در پارسی میانه: دادَستان
در پارسی میانه: کرکاس
در پارسی میانه: دالمَن / آلو
در پارسی میانه: پیل
در پارسی میانه: گاژدوم در پارسی نو: کژدم
در پارسی میانه: تنند / کاک
در پارسی میانه: اَمبَر / اَمبَک
نیلوفر هندی
نیلوفر زنگوله
نیلوفر ارغوانی
نیلوفر پیچ
چمن کوگون ( زلف شیطان )
استوانه ای
واژه استوانه یعنی ستون مانند و ریشه در واژه ستون دارد. واژه تازی أسطوانة هم از پارسی وام گرفته شده.
فرفیون خالدار ( خرفه شیری )
یوپاتر کنفی
گیاه کاتوس ( سگ کش باریک )
گیاه ویره گیاهانی که پیچنده و خزنده هستند مانند درخت انگور
سرخس آبی
کهنه واش آمریکایی
درختچه
درخت کنوکارپوس در ایران گونه مهاجم است، زیست بوم را نابود می کند، هر کجا یافتید نابودش کنید و به جایش درخت بومی نجیب مانند کنار بکارید.
درخت کنوکارپوس در ایران گونه مهاجم است، زیست بوم را نابود می کند، هر کجا یافتید نابودش کنید و به جایش درخت بومی نجیب مانند کنار بکارید.
درخت اکالیپتوس در ایران گونه مهاجم است، زیست بوم را نابود می کند، هر کجا یافتید نابودش کنید و به جایش درخت بومی نجیب مانند بید بکارید.
درخت اکالیپتوس در ایران گونه مهاجم است، زیست بوم را نابود می کند، هر کجا یافتید نابودش کنید و به جایش درخت بومی نجیب مانند بید بکارید.
درخت اکالیپتوس در ایران گونه مهاجم است، زیست بوم را نابود می کند، هر کجا یافتید نابودش کنید و به جایش درخت بومی نجیب مانند بید بکارید.
درخت اکالیپتوس در ایران گونه مهاجم است، زیست بوم را نابود می کند، هر کجا یافتید نابودش کنید و به جایش درخت بومی نجیب مانند بید بکارید.
درخت عرعر در ایران گونه مهاجم است، زیست بوم را نابود می کند، هر کجا یافتید نابودش کنید و به جایش درخت بومی نجیب مانند چنار بکارید.
درخت عرعر در ایران گونه مهاجم است، زیست بوم را نابود می کند، هر کجا یافتید نابودش کنید و به جایش درخت بومی نجیب مانند چنار بکارید.
درخت عرعر در ایران گونه مهاجم است، زیست بوم را نابود می کند، هر کجا یافتید نابودش کنید و به جایش درخت بومی نجیب مانند چنار بکارید.
صمغ درختی به نام پسته ماستیخ است که تازیان آن را مصطکی و ایرانیان رماس می نامند
ژد زدی
Pistacia lentiscus
پسته ماستیخ ( مصطکی )
تناب واژه پارسی از ستاک تنیدن است که بن آن تن است و پسوند ـاب ( که معنی این پسوند برای من روشن نیست ) . به هر روی نباید به ریخت نادرست طناب نوشاه ش ...
تناب واژه پارسی از ستاک تنیدن است که بن آن تن است و پسوند ـاب ( که معنی این پسوند برای من روشن نیست ) . به هر روی نباید به ریخت نادرست طناب نوشاه ش ...
گونه ای درخت که در ایران به نام جَگ و در هند به نام شیشَم شناخته می شود.
گونه ای درخت که در ایران به نام جَگ و در هند به نام شیشَم شناخته می شود.
توی همین عکس نوشته ۳۵۰ سال ۱۲۳۰ از کجا میاد؟
پیلو
در پارسی میانه: پشیچ
بلاش نامی رایج در میان ایرانیان بوده، ساسانیان و اشکانیان از این نام استفاده می کردند، هیچ ترکی در تاریخ از این نام استفاده نکرده و طبیعی است، چون ای ...
در پارسی میانه: آموژکار
در پارسی میانه: پتیوختک
در پارسی میانه: همیستاریدن
رقابت کردن