پیشنهادهای آرش ایرانپور (٨٠١)
ریخت پیشین: میزدک
ویستام
اعتماد
پایان
شاید ستاک گذشته وزیدن باشد
بیابانیدن در پارسی میانه به ریخت وییابانؽنیتن و به معنی گمراه کردن بوده است. شاید با این منظور که هر کسی راه گم کند سر از بیابان درمی آورد.
سپزگی در پارسی میانه به معنی سخن چینی بوده
اَشتَر در پارسی میانه به معنای تازیانه ( شلاق ) بوده
در پارسی میانه: تازانک - اَشتَر
در پارسی میانه: شروار
مخنث
واژه تازی خنثا از واژه پارسی میانه خنزک گرفته شده که در پارسی میانه می توان آن را خنزه گفت.
در پارسی میانه: ویزوختک در پارسی نو: گزخته
واژه تازی خنثا از واژه پارسی میانه خنزک گرفته شده که در پارسی میانه می توان آن را خنزه گفت.
ستاک گذشته گزاییدن
ستاک گذشته پژوهیدن
قنات در پارسی میانه
آب قنات
کانکی نیکوناپ در پارسی میانه
وَسناد در پارسی میانه
پوست مار در پارسی میانه
زبان های قوی تر نمی توانند زیرمجموعه زبان های ضعیف تر باشند، مگر از دید افراد قبیله پرست که راستی و درستی برایشان مهم نیست
یابنده
یافت کردن
یافت
یافت شدن
واژگان در پارسی میانه به ریخت اپاچکون بوده
حایض
حایض
خون حیض در پارسی میانه
سکس
اندازه در پارسی میانه به ریخت هندازه بوده
انگردیدن در پارسی میانه
هنگرتیک در پارسی میانه
هواسیدن یعنی پاک کردن در زبان پارسی میانه
هوداری
در پارسی میانه به ریخت نیکاسداری بوده
هوکارش
هوکاریدن برگرفته از پارسی میانه
به نگر می رسد واژه عَیّار برگرفته از کارواژه ایاریدن پارسی باشد، به معنی یاری کردن. در زبان پارسی میانه هم به ریخت هَییارؽنیدن بوده
در زبان پارسی نو ایاری و در زبان پارسی میانه هَییارؽن بوده است.
اَیاریدن به معنی یاری کردن است این کارواژه در پارسی میانه به ریخت هَییارؽنیدن بوده است
رَختن ستاک گذشته رنجیدن است رِختن کوته نوشت ریختن است
اَنداک در پارسی میانه به معنی غم اندوه هم ریشه در آن دارد
اندوه در زبان پارسی میانه
چَشاک در پارسی میانه به معنی غم
ایرانیت در شکل درست با واکه i دو معنی دارد: ۱ - نام یک کانی با ترکیبات مس و سرب و کروم و سیلیکان و کروم و اکسیژن و فلوئور و هیدروژن است که بلور سه شی ...
این واژه از نظر ساختاری غلط است، پسوند یت عربی نباید به واژگان ایرانی بچسبد.
بلوت این واژه تازی نیست پس نباید با ط نوشته شود
زادگان