پیشنهادهای مصطفی اعتبارزاده (٣٣١)
بی ثبات ناپایدار
available in limited quantities محدود
I know this has a lot to do with inflation میدانم که این ارتباط زیادی با تورم دارد.
انگاری
پوله که دنیا رو میچرخونه!
به قول قدیمی ها
excited
مجموع ویژگی های متابولیکی، قلبی تنفسی، بیومکانیکی و عصبی عضلانی مختلف را زیر حداکثر سرعت دویدن نشان می دهد.
چیزی کم نداره از. . .
غیر مستقیم
نسبت دادن attribute
noticed or gave particular attention to sth/sb
اصطلاحی به معنای خطر از دست دادن چیزی مهم، مانند شغل یا شهرت.
ناگهان شروع به موفقیت و محبوبیت می کنند.
در حال فعالیت مشغول انجام کاری
همت همگانی
دست رو دست گذاشتن ( تسلیم شدن )
the time at which a change or an effect cannot be stopped.
هیچ راه برگشتی وجود نداره
انگار تمومی نداره ( با to میاد )
در میان از میان of any people
کشور های توسعه یافته
عمل جراحی
انگولک کردن ور رفتن با چیزی
شیر آب
برق شهری
ماه کامل که نماد عشق، رشد ومراقبت است.
لایه خارجی مغز که نقش مهمی در هوشیاری دارد.
برداشت حسی
با این حال
بسیار خوشحال
تا حالا روزت چطور بوده؟ که معمولا در جواب این جواب هارو میدن it's going fine not so good
واکنش یا پاسخ آگاهانه نسبت به چیزی
آرامش بخش
به شدت
احساس ناراحتی و ناخوشی
شخصی که منظمه، رفتار خوبی داره و می دونه که چه زمانی باید چی بگه.
با اصالت باشید.
نیرویی که در جهت حرکت جسم وارد میشه و باعث شتاب اون میشه. در روانشناسی بهش عامل انگیزشی میگن
ضدروایت ها داستان هایی هستند که تجربیات و دیدگاه های کسانی را که به لحاظ تاریخی تحت ستم، طرد شده یا در محیط های آموزشی ساکت شده اند را شرح می دهد.
مقابله کردن
1 - مدت طولانی 2 - وسعت نسبتا زیاد
ناموفق
نتیجه گیری یا ارزیابی کلی از یک موقعیت یا مجموعه ای از ایده ها. ( شکل رسمی overall که بیشتر در نوشتار استفاده می شود. )
ماندن و ادامه دادن در موقعیت سخت یا ناخوشایند. I know things are difficult right now, but if we just stick it out, I'm sure everything will be OK in ...
to intend to do something برنامت چیه؟
سد یه چیزی رو شکستن عبور کردن از موانع Break Your Language Barrier.
it was all greek to me معمولا در انتهای یک ماجرا میگن که به این معنیه: نمیتونی درک کنی اون چیزی که برات تعریف کردم رو.
پذیرش
اعطاکردن ( معمولا جایزه )