extraction

/ɪkˈstrækʃn//ɪkˈstrækʃn/

معنی: عصارهگیری، استخراج، اصل و نسب
معانی دیگر: دندان کشیدن، کندن، برکندن، برون کشی، بیرون کشی، درکشیدن، درآوردن، (به زور یا تهدید) اخذ، برهیخت، برهیختن، تریدن، تبار، تخمه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: an act or instance of extracting, or the condition of being extracted.
متضاد: insertion
مشابه: derivation

(2) تعریف: a person's origin or lineage.
مشابه: ancestry, blood, lineage, origin

- of noble extraction
[ترجمه Fateme.lone] نجیب زاده یا با اصالت
|
[ترجمه گوگل] استخراج نجیب
[ترجمه ترگمان] استخراج عالی انجام داده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: something that has been extracted by chemical or mechanical means; extract.

جمله های نمونه

1. the extraction of a molar tooth is difficult
کشیدن دندان آسیاب دشوار است.

2. the extraction of confession from an accused murderer
گرفتن اقرار از یک متهم به قتل

3. the extraction of juice from oranges
گرفتن آب پرتقال

4. kristina is of german extraction
کریستینا از نژاد آلمانی است.

5. one of the industries involved in aluminium extraction
یکی از صنایع وابسته به استخراج آلومینیوم

6. Petroleum engineers plan and manage the extraction of oil.
[ترجمه علوی] کار مهندسان نفت، طراحی و استخراج نفت است.
|
[ترجمه گوگل]مهندسان نفت استخراج نفت را برنامه ریزی و مدیریت می کنند
[ترجمه ترگمان]مهندسان نفت طرح استخراج نفت را برنامه ریزی و مدیریت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The extraction of minerals has damaged the countryside.
[ترجمه گوگل]استخراج مواد معدنی به روستاها آسیب رسانده است
[ترجمه ترگمان]استخراج مواد معدنی به مناطق روستایی آسیب رسانده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Commercial peat extraction is destroying many threatened habitats.
[ترجمه گوگل]استخراج تجاری ذغال سنگ نارس در حال از بین بردن بسیاری از زیستگاه های در معرض تهدید است
[ترجمه ترگمان]استخراج زغال سنگ نارس، بسیاری از زیستگاه های تهدید کننده را از بین می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Her real father was of Italian extraction.
[ترجمه گوگل]پدر واقعی او اهل ایتالیا بود
[ترجمه ترگمان]پدر واقعیش از استخراج ایتالیایی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The method of capital accumulation is the extraction of surplus value.
[ترجمه گوگل]روش انباشت سرمایه استخراج ارزش اضافی است
[ترجمه ترگمان]روش تجمع سرمایه استخراج ارزش مازاد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Extraction of helium-3 from the surfaces of asteroids is not likely to compare with that from the Moon.
[ترجمه گوگل]استخراج هلیوم-3 از سطح سیارک ها به احتمال زیاد با ماه مقایسه نمی شود
[ترجمه ترگمان]استخراج از هلیوم - ۳ از سطح خرده سیاره ها به احتمال زیاد قابل مقایسه با آن از ماه نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The oxygen extraction process may then become wholly independent of resupply from Earth.
[ترجمه گوگل]فرآیند استخراج اکسیژن ممکن است به طور کامل از تامین مجدد از زمین مستقل شود
[ترجمه ترگمان]فرآیند استخراج اکسیژن ممکن است به طور کامل مستقل از resupply از زمین شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. One patient was managed endoscopically with stone extraction and another by cholecystectomy and duct exploration.
[ترجمه گوگل]یک بیمار به روش آندوسکوپی با استخراج سنگ و دیگری با کوله سیستکتومی و اکتشاف مجرای درمان شد
[ترجمه ترگمان]یکی از بیماران با استخراج سنگ و دیگری با استفاده از cholecystectomy و کاوش لوله، مدیریت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Water extraction from ice-free rocks may seem a bit strange, but it has a strong foundation in our study of meteorites.
[ترجمه گوگل]استخراج آب از سنگ های بدون یخ ممکن است کمی عجیب به نظر برسد، اما در مطالعه ما بر روی شهاب سنگ ها پایه ای قوی دارد
[ترجمه ترگمان]استخراج آب از صخره های یخی ممکن است کمی عجیب به نظر برسد، اما یک پایه قوی در مطالعه ما از meteorites دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Tekhne has developed an automated gas from oil extraction system.
[ترجمه گوگل]Tekhne یک گاز خودکار از سیستم استخراج نفت توسعه داده است
[ترجمه ترگمان]Tekhne یک گاز خودکار از سیستم استخراج نفت ایجاد کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. To the environmentally concerned, however, the origin and extraction method for capturing an essence may be of vital importance.
[ترجمه گوگل]با این حال، برای افراد مرتبط با محیط زیست، منشا و روش استخراج برای گرفتن یک اسانس ممکن است از اهمیت حیاتی برخوردار باشد
[ترجمه ترگمان]با این حال، از نظر محیطی، منشا و روش استخراج برای ثبت یک ماهیت ممکن است از اهمیت حیاتی برخوردار باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عصاره گیری (اسم)
decoction, extraction, distillation

استخراج (اسم)
derivation, elicitation, production, extraction, exploitation

اصل و نسب (اسم)
lineage, extraction

تخصصی

[حسابداری] خارج کردن
[عمران و معماری] استخراج - بیرون کشیدن
[کامپیوتر] استخراج
[مهندسی گاز] استخراج، بیرون کشیدن
[زمین شناسی] استخراج، فرایند معدن کاری و برداشت زغال یا کانه از یک معدن
[بهداشت] بیرون کشی - استخراج
[نساجی] خلوص - استخراج - بیرون آوردن
[ریاضیات] استخراج
[معدن] استخراج (عمومی)
[پلیمر] استخراج
[صنایع غذایی] استحصال (.آرد) : به مقدار آردی که از وزن معین گندم حاصل میشود.چون گندم حدود 82 درصد قسمت سفید نشاسته ای دارد حداکثر استحصال آرد سفید 82 درصد است.

انگلیسی به انگلیسی

• removal, taking out, uprooting; origin, source, descent
your extraction is the country or people that your family originally comes from; a formal use.
the extraction of something is the act or process of removing it.

پیشنهاد کاربران

Extraction refers to the act of removing someone from a dangerous or compromised situation, often covertly. It is commonly used in the context of rescuing spies or agents from hostile environments.
به عمل خارج کردن/فراری دادن شخصی از یک موقعیت خطرناک یا در خطر، اغلب به صورت پنهانی.
...
[مشاهده متن کامل]

معمولاً در زمینه نجات جاسوسان یا مامورین نفوذی از محیط های متخاصم استفاده می شود.
“The team executed a successful extraction of the captured spy. ”
In a spy movie, a character might say, “We need to plan an extraction mission to get our agent out of enemy territory. ”
A spy discussing tactics might mention, “Extraction requires careful planning, coordination, and timing. ”

منابع• https://fluentslang.com/slang-for-spy/
کشیدن دندان
استحصال
extraction ( شیمی )
واژه مصوب: استخراج
تعریف: جداسازی یک جزء از مخلوط با انحلال‏پذیری گزینشی
عصاره گیری
خارج کردن کسی یا چیزی از جایی؛ بیرون بُردن

بپرس