پیشنهاد‌های علیرضا آصفی (٢١٤)

بازدید
٣٠٤
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٣

حرفشم نزن خودک پرداخت میکنم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نام نوعی نوشیدنی هست فکر میکنم

پیشنهاد
٨

مایلید وعده غذاییتونو با . . . شروع کنید؟

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

با یه تیر دو نشون زدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

صبر بردباری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

معمار طراح

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

به معنی طراح انتخاب است یعنی کسی که دکور را طراحی میکند مثلا در فروشگاه ها می گوید چگونه دکوری باشد تا مشتری ترغیب برای خرید شود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نام شهری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

نام شهری است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نوعی سگ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

اصطلاح به معنیه موافقم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

اصطلاح سر چندرغاز با کسی بحث کردن اذیت کردن کسی با مسئولیت گماشتن برای پرداخت هر هزینه یرکوچکی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

لیمو آدم بی عرضه و احمق ماشین قراضه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

مهمان همون guest

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١١

To share a difference in cost 50 - 50 بین چیزی را گرفتن حدوسط چیزی را گرفتن نه این نه اون نه حرف من نه حرف شما

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

نا امید کننده ضد حال

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

Honesty is one of her definig traits صداقت یکی از ویژگی های بارز اوست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Importance اهمیت مهم بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شباهت عین هم بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اصلی . نخستین. ابتدایی Primary school مدرسه ابتدائی My primary intrest is english علاقه اولیه ی من زبان انگلیسی است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

کوشش کردن تقلا کردن مبارزه کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

علاوه بر معنای گله معنای قوم و قومی را هم دارد Flok music موسیقی قومی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

در معرض گذاری نمایش ارائه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نام یک شهر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

Very upset خیلی نگران

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

Starting to get better

پیشنهاد
٤

To have a lot of problems during a time period

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

جمع کلمه louse به معنی شپش شپش ها

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

هم برای دوباره سرپا شدن از بیماری میده و هم دوباره سرپا شدن از لحاظ مالی

پیشنهاد
٣

معنی لغویش میشه از یه تپه کوچک کوه ساختن اصطلاحی که برای مهم نشان دادن امور بی اهمیت استفاده میشه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

On the other side of town

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

اصطلاح متاسفم شرمندم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

Dont worry about it اصطلاح نگرانش نباش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

همون bad luck بدشانسی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

To get stopped by the police متوقف شدن توسط پلیس اصطلاح

پیشنهاد
٢

To tell someone bad news اخبار بد به کسی دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

To make a quick stop usually to use the bathroom or to get something to eat

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

A passenger who offers unwanted driving advice

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

اصطلاح پر سرو صدا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

یک برنامه تبلیغاتی برای ترغیب کردن مشتریان به استفاده بیشتر از محصولات

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Unwanted mail

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

In general Usually

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

معنای اصطلاحی وقت تلف کردن احمقانه رفتار کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برداشتن قسمتی از چیزی موفق شدن در کاری بلند شدن هواپیما

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٢

پیدا شدن چیزی رسیدن سر و کله کسی پیدا شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

To damage

پیشنهاد
٥

اصطلاح بیا تا باهاش مواجه نشدیم نگرانش نباشیم تا چیزی اتفاق نیفتاده فکرش رو نکنیم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

Im very surprised by that

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

اصطلاح Spreading Going from one person to another

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

Dont count on it. Its unlikely