پیشنهاد‌های علیرضا آصفی (٢١٤)

بازدید
٣٠٨
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

برانگیزاننده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مناسب و مساعد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اصطلاح مست شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اصطلاح مست شدن

پیشنهاد
٥

اخرین چیزیه که میخوام ( یعنی اصلا نمیخوام )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به قیمت خوب و ارزان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برده غلام

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

اجزا مولفه ها

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

معادل این دقیقا در فارسی وجود دارد: روز کسی را ساختن موجب رضایت و خوشحالی کسی شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

با کسی در ارتباط بودن ارتباط گرفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سخاوت و کرامت خیرخواهی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

Kleenex معنای دستمال کاغذی نمیدهد بلکه یک برند دستمال کاغذی در آمریکاست که به دلیل تکرار و قدرت برند از این کلمه برای دستمال کاغذی استفاده میشود مثل ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کاری سخت را امتحان کزدم

پیشنهاد
٤

میفهمم چی میگی درکت میکنم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مبادله یر به یر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

تعلل نکن تردید نداشته باش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خیلی سخت روش کار نکن ارزشش رو نداره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

To work very hard at something

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سازمان یافته شدن خود را جمع و جور کردن شروع کردن برای بهتر عمل کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عملکرد جسمی و فیزیکی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

با اختلافی کم به صورتی که شک برانگیز باشد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دور ریزنده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نگه دارنده تعمیر کننده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دربان ها

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

To offer lower prices on something

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Ready to go

پیشنهاد
٢

از چیزی سر در نیاوردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تمام تلاش خود را کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

متکبر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

دنیای کوچیکیه وقتی یه نفر رو تو جایی که انتظارشو نداری میبینی و سوپرایز میشی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

در موقعیت شغلی فروشندگی بودن فروشنده بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اسمت رو متوجه نشدم انتظار داریم از طرف که دوباره اسمشو تکرار کنه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

یه نوشیدنی گرفتن برای نوشیدنی خوردن بیرون رفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

همان شکل غیررسمی give me a break هست به معنای بی خیال ، مسخرست، دست بردار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

با بقیه مهمانا گرم گرفتن و قاطی شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اگر اشتباه نکنم برای ماشین به معنی دنده عقب گرفتن باشه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

اصطلاح خیلی سخت کار کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

از دست دادن یک مهارت یا استعداد

پیشنهاد
١

علت واقعی چیزی را فهمیدن ته و توی چیزی را در آوردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Things are going well Im fine

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اصطلاح تجربه کسب کردن همینطور get under ones belt

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

By far By a long shot Hands down

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

معادل By far Far and away Hands down

پیشنهاد
٤

To be strong competition

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

پاجه خواری کردن چابلوسی کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

رایگان بدون هزینه اضافی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Charge

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

اصطلاحی که در کتاب speak english like an american اومده : کاریه که شده اتفاقیه که افتاده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

به سرعت مشهور شدن ( در جایی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

هم معنی پس دادن پول میده و هم معنای انتقام گرفتن