پیشنهادهای علیرضا آصفی (٢١٤)
Happy In a good mood
طفره رفتن به حاشیه پرداختن
Mean خسیس
Needless to say
To try as hard as one can
میوه های باغی میوه ها پرورشی
Hidden curriculum برنامه درسی پنهان
اعطا کردن
کاملا سوخته شده جزغاله شده
قید: به صورت تعاملی
عاطل و باطل ( ول گشتن
سفارش ندادن پیش غذا
در وضعیت بد قرار داشتن
اذیت کردن کسی
اینقدر پات در میاد اینقدر برات هزینه داره Cost you
کشاورزی
شبانی و چوپانی روستایی Pastoral societies جوامع روستایی
اخراج شدن Get canned هم همین معنی رو میده
Accept a difficult reality
هر چیز ممکنی، هرچیزی وقتی میخواهیم به یمی از چند امکان اشاره کنیم درحالی که نمیدونیم کدومه
واکنس حساسیتی ( موجب خارش ، تنگی نفس و . . . می شود )
Quietly In a whisper
علف باید به دهنِ بزِ خوش بیاد هرکس یه سلیقه ای داره
در وضعیت بد قرار داشتن
اصطلاح : دیوانه کردن کسی به ستوه آوردن کسی
To annoy someone very much
Lucky Fortunate
جدی باش واقع بین باش
گند زدن خراب کردن
همون spoil خراب کردن
اهمیت ندادن
To stay optimistic, hopeful and positive
همون آتش نشانی
قبلا بهتر بودم اصطلاح: الان اوضاع بر وفق مراد نیست
آدم ناامید شخص به هم ریخته از نظر روحی
Completely burn Very overcooked
وقتی دیگه به همه چیزی راضی میشی چون حق انتخابی نداری
اصطلاح: برای منم همینو بیارید منم همینو میخوام ( هنگام سفارس غذا )
سود و فایده دو چیز The advantages if two things
از رفتار کسی باخبر بودن به کسی درمورد چیزی مشکوک بودن
اغراق کردن در موضوعی
همیشه بهونه میاری و مسئولیت/ تقصیر را بر عهده نمیگیری
To let someone know in advance کسی رو مطلع کردن و با خبر ساختن از قبل
آن طرف شهر دور
صفحه تخت ، صفحه مسطح برای تلوزیون و مانیتور به کار میرود
چیزی ( غیرمنتظره ) رخ داده
Im agree
در حد نو مثل روز اول
To call someone on the telephone
To reach an agreement به توافق رسیدن قرار داد بستن