پیشنهادهای Mr.Fox (٣,٢٦١)
افراد خواستنی افراد دوست داشتنی
کاوشگر
به شدت تپیدن به شدت ضربان داشتن
واژه county یک اسم است و به مناطقی از ایالات متحده، بریتانیا و ایرلند گفته می شود که سیستم حکومتی و دولت محلی ویژه خود را دارند.
ندانستن از چیزی آگاهی نداشتن ایده ای نداشتن احمق بودن کودن بودن ( چیزی ) بار کسی نبودن
به ( قسمتی یا بخشی ) از
( وقت، انرژی و. . . برای چیزی ) صرف کردن ( در چیزی ) سرمایه گذاری کردن ( چیزی را داخل چیز دیگری ) قرار دادن در دنده خلاص و. . . گذاشتن ( اتومبی ...
برنامه های ارسالی از ایستگاه مرکزی خوراک وب فید دادن چیزی به کسی یا چیزی دادن
بازداشت کردن ( برای بازجویی ) به اداره پلیس بردن تصویب کردن
بخشی از یک کتاب یا فیلم سکانس
قبل از اینکه این هفته به پایان رسد
قبل از اینکه روز به پایان برسد ( به طور معمول به پایان روز کاری اشاره دارد ) تا زمان پایان روز کاری ( تا زمانی که خورشید غروب کند )
گاز شهری
زندانی کردن ( از طریق قفل کردن درب ) در را به روی کسی قفل کردن
To delegate a particular task or responsibility to someone وظیفه یا مسئولیت خاصی را به شخصی واگذار کردن To begin to do something شروع به انجام کاری ...
خبر کردن اطلاع دادن خبر دادن گفتن آگاهانیدن آگاه کردن
به راه رفتن ادامه دادن
گزینش
[هر نوع میوه توت مانند] بری ( نام خانوادگی )
دوتا تلفظ داره ووند یعنی زخم و جراحت و اوند یعنی گذشته wind
رنگ کردن مو میشه dyeing
متعلق ( به جایی یا کسی ) بودن به دست آمدن ( از چیزی ) تولید شدن ( در جایی )
کنار چسبیده به to be touching it
فراهم کردن تامین کردن، تدارک دیدن
گذاشتن یا قرار دادن به صورت حالت افقی و دراز کش
جادوگر مرد جادوگر زن هم میشه witch
افزودن بهبود دادن افزایش دادن صحبت کردن ( در جلسه و . . . ) ، ابراز نظر کردن
کاندیدا شدن نامزد شدن مخفف
دور شدن از کسی یا چیزی با حرکت غلتکی افتادن یا حرکت کردن از بالای سر کسی یا چیزی با حرکت غلتکی باعث افتادن یا غلت خوردن کسی یا چیزی شدن
تا ابد دائما پیوسته مدام
با شکست مواجه شدن شکست خوردن سرنگون شدن کله پا شدن
کنار ایستادن
رسیدن نزول کردن ، سقوط کردن ( قیمت و. . . ) افتادن ، فرود آمدن ( هواپیما )
تسکین دادن آرام گرفتن
مهره های بطری شکل در بازی بولینگ
به طرز بخصوصی
کلبه یخی
درست به داخل مستقیم به داخل
من برا شما ثبتش میکنم عامیانش میشه براتون فاکتور میکنم
خشک شده ( توسط هوا گرم )
pass away
سن و سالی از کسی گذشتن پیر شدن
آتش خودی
برای نشان دادن چیزی است عجیب شگفت انگیز تعجب آور و حیرت اور در کمال تعجّب با کمال تعجّب به طور عجیبی شاید باورتان نشود ولی جالب است که
به طرز عجیب وغریبی به طرز عجیب به طرز غیر عادی
برای نشان دادن چیزی است عجیب شگفت انگیز تعجب آور و حیرت آور
برای نشان دادن چیزی است عجیب شگفت انگیز تعجب آور و حیرت اور در کمال تعجّب با کمال تعجّب به طور عجیبی شاید باورتان نشود ولی جالب است که
خواستن
خواستن علاقمند بودن
علاقمند بودن