پیشنهادهای 𝕍ⅈ𝕧ⅈ𝕏 (٣,٤٢٧)
بر گرفته از واژه attitude Cat اولش به خاطر اشاره به گربه اس
پایان یک دوره پابان یک عصر
آغاز یک دوره جدید
چیزی را جدی گرفتن سعی در آرام کردن کسی سعی در قانع کردن کسی برای رسیدگی به چیزی با دقت زیاد و تمام و کمال
مشکلات اولیه و کوتاه مدت
در شرایط فعلی در حال حاضر
وعده سر خرمن
نقشه ی غیر عملی، آرمان تحقق ناپذیر، خواب و خیال، ( امریکا - خودمانی ) ، امید به پاداش در آینده ی دراز مدت
به زور گرفتن، تحمیل کردن، ایجاب کردن، طلبیدن، مستلزم بودن بزور مطالبه کردن، بزور گرفتن، تحمیل کردن بر
به زور گرفتن، تحمیل کردن، ایجاب کردن، طلبیدن، مستلزم بودن بزور مطالبه کردن، بزور گرفتن، تحمیل کردن بر
Sneaky link کسی که به صورت مخفیانه باهاش سکس داری
کسی که به صورت مخفیانه باهاش سکس داری
اشتباه از آب در آمدن درست کار نکردن ( موتور ماشین و . . ) ریپ زدن
روی هم انبار شدن
بالرین رقاص باله
تعویض کردن جایگزین کردن
دادن کادو به کسی جهت قدردانی از زحماتی کشیده یا کاری که انجام داده
بدون فوت وقت �بدون هیچ توضیح اضافه ای بلافاصله بدون هیچ معطلی
نادر کمیاب تک و توک
در خط مقدم تحولات یا پیشرفت های فناوری قرار دارد در پیشرفته ترین مرحله در توسعه چیزی
در خط مقدم تحولات یا پیشرفت های فناوری قرار دارد در پیشرفته ترین مرحله در توسعه چیزی
تمام طول زندگی از تولد تا مرگ کل مدت زمان زندگی کاری
شغل یا مکان جدیدی برای زندگی که تجربیات یا فرصت های جدیدی را ارائه می دهد سبک زندگی جدید
شغل یا مکان جدیدی برای زندگی که تجربیات یا فرصت های جدیدی را ارائه می دهد سبک زندگی جدید
شغل یا مکان جدیدی برای زندگی که تجربیات یا فرصت های جدیدی را ارائه می دهد سبک زندگی جدید
خودارضایی کردن هدر دادن یا گذراندن زمان بیهوده یا با انجام هیچ کاری یا انجام رفتار احمقانه عوضی، مزخرف
خودارضایی کردن هدر دادن یا گذراندن زمان بیهوده یا با انجام هیچ کاری یا انجام رفتار احمقانه عوضی، مزخرف
خودارضایی کردن ( فقط در مورد جنس مذکر استفاده می شود )
آمار پ ارقام که نشان می دهد چه مقدار کالا به فروش رفته است
آمار پ ارقام که نشان می دهد چه مقدار کالا به فروش رفته است
رفتن دور شدن
باتری تموم کردن به علت تمام کردن باتری خاموش شدن پایین رفتن پایین دویدن
کسی را با عصبانیت سرزنش کردن و به او هشدار دادن تا دیگر این کار را تکرار نکند
گفتن چیزی قبل از اطلمینان از درست بودن آن چیزی را پیش از موعد فرض کنید چیزی بگویید و بعد متوجه شوید که آنچه شما گفته اید درست نیست معمولا به صورت ...
پول خیلی کم داشتن و در شرایط بحرانی قرار گرفتن در یک وضعیت پر مخاطره و درماندگی شدید قرار گرفتن
یک احساس مشترک از استرس شدید اضطرابی و فوریت به خصوص در مواجهه با یک مهلت قریب الوقوع خود را آماده برای بدترین وضعیت کردن برای نشان دادن یک وضعیت ا ...
با شلنگ آب پاشیدن جهت خاموش کردن آتش یا تمیز کردن چیزی شستن چیزی با آب شلنگ تلاش برای کنترل یا کاهش یک موقعیت سخت یا مشکل ساز کشتن کسی ( با گلو ...
دور شدن
سوءتفاهم نشود برداشت غلط نشود بی شک
�فرار پرمخاطره، عبور از تنگنا، قبول شدن ( یا تصویب شدن وغیره ) با اشکال زیاد
خود را به خطر انداختن، با جان خود بازی کردن
چیزی را در اولویت کم قرار دادن به چیزی کمتر یا کم فکر کردن یا توجه کردن برای به تعویق انداختن یا توقف انجام کاری
چیزی که غیرجذاب تلقی می شود که ارزش چیزی جذاب را می پوشاند یا به نحوی دیگر از آن می کاهد منظره ای که ظاهر یک مکان را خراب می کند
یک چیز یا موقعیت شخصی که به نظر می رسد به طور قریب الوقوع خطرناک یا دردسرساز است موقعیت یا فعالیتی که احتمالا موجب خطر در آینده است
آنقدر نزدیک که می ترسی یا مضطرب می شوی به طور خطرناک یا ناراحت کننده نزدیک است آنقدر نزدیک که به دلیل خطرناک بودن یا ناخواسته بودن به نوعی باعث نگران ...
مجازات کردن به سزا عمل رساندن تلافی کاری را کردن
رسیدن یا داشتن چیزی که میخوای کارها با میل و خواسته خود پیش رفتن یا تمام شدن
رسیدن یا داشتن چیزی که میخوای کارها با میل و خواسته خود پیش رفتن یا تمام شدن
رسیدن یا داشتن چیزی که میخوای کارها با میل و خواسته خود پیش رفتن یا تمام شدن
مشکل فنی جزئی وقتی واسه یک ایراد یا نقص که اتفاق افتاده دلیل نداری و برای بهانه آوردن از این جمله استفاده میشه