پیشنهادهای Mr.Fox (٣,٢٦٠)
جوش آوردن �قاطی کردن
جوش آوردن� قاطی کردن
جوش آوردن �قاطی کردن
آدم بی ارزش �آدم بی اهمیت آدم حقیر
به شدت انتقاد کردن �به هیکل ( کسی ) ریدن
الان یا هرگز �الان تصمیم بگیر
زهره ترک کردن�
زهره ترک کردن �به شدت ترساندن
آدم دهاتی آدم روستایی
خراب �ویران، نابود مست و پاتیل ، �نشئه ناشایست�، نامناسب، منحرف
مرد لاابالی�مرد دخترباز، مرد بی بندوبار
شماره گرفتن �تماس گرفتن
فریب دادن�سر کلاه گذاشتن، سوءاستفاده کردن، بدرفتاری کردن
هیچ اهمیتی نداره
هیچ اهمیتی نداره
گندش بزنن!�لعنت بهش!
چپاندن� به زور جا کردن، پر کردن
عمیق ترین احساسات خود را بیان کردن
فعل امریش میشه: گمشو برو بیرون ! تنهام بزار ! دست از سرم بردار ! تمومش کن این کارارو ! کاری را کاملا خراب کردن ، گندزدن
به کاری ادامه دادن� همین طور ادامه دادن ( به کاری )
کوتاه کردن حرف�خلاصه کردن
راز نگه داشتن�فاش نکردن ( راز ) ، ( رازی را ) پیش خود نگه داشتن
راز نگه داشتن�فاش نکردن ( راز ) ، ( رازی را ) پیش خود نگه داشتن
اخم ها را باز کردن�ناامید نشدن، دید مثبت داشتن
زندگی معقول و واقع گرا داشته باشد�خود را گم نکردن
به همه صداها توجه کردن
گزینه ها یا انتخاب های خود را باز نگه داشتن ( با عدم تصمیم گیری ) �گزینه ها یا انتخاب های خود را محدود نکردن
هشیار ماندن� حواس خود را جمع کردن
صبور بودن� صبر داشتن
سرحرف خود ایستادن�سر قول خود ماندن
وقت اضافه ( مسابقات اسب دوانی برای تعیین برنده )
حالا متوجه شدم حالا یادم اومد
لوله کشویی در سازهای بادی
زودجوش تندخو، کج خلق
چیزی را کاملا بلد بودن
چیزی را کاملا بلد بودن
( ورزش ) برگه یا دفتر یا کارتی که در آن امتیازهارو ثبت میکنن ( تجارت ) یک رکورد آماری که برای اندازه گیری موفقیت یا پیشرفت به سمت یک هدف خاص استفاد ...
( ورزش انگلیس ) بازیکنی که یک یا چند گل میزنه
بوی وسوسه انگیز
ناگهان خشمگین شدن جوش آوردن
موضوعات دارای حساسیت ( مذهبی، سیاسی و . . . )
موضوعات دارای حساسیت ( مذهبی، سیاسی و . . . )
فشار سخت وارد کردن بر روی چیزی با دست یا پا یا غیره. . . . .
اهمیت دادن
سکس کردن رابطه سکسی داشتن رفتار سکسی داشتن سکس خشن داشتن جوری که صبح نتونه از جاش بلند بشه و اینو خوتون ترجمه کنید To �thrust—as hard as�physica ...
کسی را جوری بکنیش که صبح نتونه از جاش بلند بشه
وقتی که چیزی واقعا خوبه و عالیه
ضربه سخت به چیزی زدن و باعث خرد شدن یا ایجاد سوراخ در آن شدن خسارات زیادی ایجاد کرد با زدن ضربه سنگین به چیزی
دیدین یا شنیدن یا فهمیدن و درک کردن کسی به سختی
دیدین یا شنیدن یا فهمیدن و درک کردن کسی به سختی