پیشنهادهای 𝕍ⅈ𝕧ⅈ𝕏 (٣,٥٦٦)
گفتن چیزای خوب در مورد کسی
برگه سربرگ دار
کاملا به درد نخور کاملا بی استفاده
پشت سر کسی همیشه حرف نیست کاری انجام دادن هم میشه
در حالی که وقت در حال تمام شدن است
با گذشت زمان
توهین کردن�بد و بیراه گفتن
توهین کردن�بد و بیراه گفتن
برنامه تلفنی ( رادیو و تلویزیون ) سر زدن به کسی تقاضای پس گرفتن کالایی را داشتن به محل کار خود زنگ زدن ( و اعلام بیماری کردن ) سفارش دادن برای کم ...
برنامه تلفنی ( رادیو و تلویزیون )
کس لیسی کردن
راهی که قطعا پیامد و نتیجه حتمی و قطعی و معلوم خواهد داشت
ثابت قدم ( اسب و. . . ) �دارای گام های ثابت �با اعتمادبه نفس�مصمم و توانا
نمونه خوب و واضح از یک چیزی
خیلی دردناک بودن
به شدت شگفت زده شدن�به شدت ترسیدن، به خود ریدن ( از تعجب، شگفتی یا ترس )
به هیچ وجه
در خیال خود
در خیال خود
در خیال خود
در وضعیت کسی بودن�جای کسی بودن، در موقعیت کسی بودن
در وضعیت کسی بودن�جای کسی بودن، در موقعیت کسی بودن
در وضعیت کسی بودن�جای کسی بودن، در موقعیت کسی بودن
در وضعیت کسی بودن�جای کسی بودن، در موقعیت کسی بودن
نگران و آزرده بودن�سردرگم و آشفته بودن
سرفرصت
در طول یک دوره مداوم زمانی که روی یک صندلی نشسته اید در طول یک دوره زمانی محدود، بدون توقف
در طول یک دوره مداوم زمانی که روی یک صندلی نشسته اید در طول یک دوره زمانی محدود، بدون توقف
در یک دوره زمانی بدون وقفه بدون اینکه از روی صندلی بلند شوید، کاری را در یک دوره فعالیت مداوم انجام دهید تا زمانی که آن را به پایان نرسانید از انجا ...
در یک دوره زمانی بدون وقفه بدون اینکه از روی صندلی بلند شوید، کاری را در یک دوره فعالیت مداوم انجام دهید تا زمانی که آن را به پایان نرسانید از انجا ...
در یک دوره زمانی بدون وقفه بدون اینکه از روی صندلی بلند شوید، کاری را در یک دوره فعالیت مداوم انجام دهید تا زمانی که آن را به پایان نرسانید از انجا ...
در یک دوره زمانی بدون وقفه بدون اینکه از روی صندلی بلند شوید، کاری را در یک دوره فعالیت مداوم انجام دهید تا زمانی که آن را به پایان نرسانید از انجا ...
آشکار کردن و بروز دادن احساسات درونی و واقعی به جای پنهان کردن آنها
آشکار کردن و بروز دادن احساسات درونی و واقعی به جای پنهان کردن آنها
آشکار کردن و بروز دادن احساسات درونی و واقعی به جای پنهان کردن آنها
لذت مطلق لذت کامل
ناگهان تغییر مسیر دادن منحرف شدن
کذب محض دروغ محض
دل کسی به چیزی روشن نبودن علاقه مند نبودن
دل کسی به چیزی روشن نبودن علاقه مند نبودن
دل کسی به چیزی روشن نبودن علاقه مند نبودن
ناگهان ترسیدن
ناگهان خوشحال شدن ناگهان به وجد آمدن
اختصاص دادن ( مبلغ زیادی پول ) به چیزی
( با جمعیت یا حجم زیاد ) به جایی هجوم بردن
پر کردن ( لیوان و. . . ) از نوشیدنی ( نوشیدنی ) در لیوان و. . . ریختن ( با جمعیت زیاد/فوج فوج ) از جایی خارج شدن
کسی را حبس کردن
کسی را حبس کردن
کسی را حبس کردن
کسی را حبس کردن