پیشنهادهای Mr.Fox (٣,٢٦٠)
راستی. . .
موسسات آموزش عالی مانند کالج ها و دانشگاه ها یا به طور کلی آموزش عالی زندگی دانشگاهی یا دانشجویی عبارتی طنزآمیز به معنای زندگی یک دانشجو یا معلم در ...
مطبوعات مبتذل مطبوعات سطحی
فکر میکنم کسی داره درباره من حرف میزنه
عمق شکم عمق وجود
کاملا برعکس
به شدت کسل شده و پر از احساسات سرکوب شده
به هم متصل کردن سرزنش کردن گند زدن خرابکاری کردن مزاحم شدن
قفل درب را قفل کنید تا کسی وارد نشود به طور ناگهانی و گویی که عجله داریدجای را ترک کنید
با قابلیت اتصال به دستگاه
رخداد یا خبر غیر منتظره و غافلگیرکننده
تنظیم شده طراحی شده، تعبیه شده
as quick as a rabbit
به سرعت برق و باد مثل چشم به هم زدن
آرام چون بره
مثل طلا اصل معتبر، خالص
( مثل خرس ) بداخلاق عبوس، ترشرو
هندل موتور با هندل روشن کردن
از دست دادن میل به غذا
در افق خیره شدن
ماشین را با هل دادن روشن کردن
ممکن ساختن یا موجب شدن راحتی عضلات
اجازه دادن یا موجب شدن راحتی عضلات
تکه کاغذ
جرم جزیی بزهکاری، تخلف کوچک
ترانه بسیار موفق و محبوب ترانه بسیار معروف
دهان آب افتادن
دهان آب افتادن
دهان آب افتادن
جور بودن آمدن ( رنگ و. . . ) با چیزی
یعنی خراب کردن یک رویداد اجتماعی خوب با نواختن گیتار متوسط اصطلاح استعاری که برای توصیف یک شخص، مکان یا رویداد استفاده می شود سدی که امر دنیوی را ا ...
با سرعت بسیار کم حرکت کردن مانند [با سرعت] حلزون رفتن
حمام - دستشویی
کلاه حمام
آزمایش نهایی مقابله نهایی، مجادله نهایی
دادگاه نمایشی محکمه نمایشی
سوارکار ( پرش با اسب ) اسب پرش
ذات واقعی خود را نشان دادن نیت و ماهیت اصلی خود را آشکار کردن شخصیت حقیقی خود را نشان دادن
ذات واقعی خود را نشان دادن نیت و ماهیت اصلی خود را آشکار کردن شخصیت حقیقی خود را نشان دادن
احساسات خود را نشان دادن احساسات خود را بیان دادن
احساسات خود را نشان دادن احساسات خود را بیان دادن
راهنمایی کردن جایی را به کسی نشان دادن بازدیدکننده ای را هدایت کردن
تا جلوی درب خانه همراهی کردن به خارج ( اتاق یا خانه ) راهنمایی کردن
خانه نمونه
جاهای مختلف مکانی را به کسی نشان دادن
اطراف را ( به کسی ) نشان دادن
با چیزی راحت شدن رسیدن به کارآمدترین و مولدترین نرخ انجام کاری شروع به انجام کاری به خوبی و با اطمینان کامل ، پس از آنکه در ابتدا کندتر یا مردد بودی
عاشق کسی بودن به کسی شدیدا تمایل داشتن
عاشق کسی بودن دیوانه کسی بودن، به کسی شدیدا تمایل داشتن
به اصل قضیه پرداختن، سرمطلب اصلی رفتن