پیشنهادهای Mr.Fox (٣,٢٦١)
ترساندن وحشت زده کردن
موافقت خود را ( با چیزی ) اعلام کردن ( از چیزی ) حمایت کردن، ( با چیزی ) موافقت کردن
همه چیز خود را دادن دست به هر کاری زدن ( برای داشتن چیزی )
چیزی که بیانگر وضعیت مشهود در زمان کنونی است یا نشان می دهد که زندگی اکنون چگونه است چیزی معمولی از ماهیت یا کیفیت یک دوره خاص، معمولاً چیزی نامطلوب ...
دلیل اصلی چیزی بودن حقیقت پشت چیزی بودن
حس مشترک موج، عقیده همگانی
در حد عملی و منطقی
معاون رییس معاون رییس جمهور
رئیس خزانه ( بریتانیا )
The Shiba Inu is a breed of hunting dog from Japan
به ذهن کسی خطور کردن که. . . . . . .
به ذهن کسی خطور کردن که
وادار کردن ( کسی ) در مورد کسی یا چیزی به نحوی خاص فکر کند وادار کردن کسی که کسی یا چیزی را نوع خاصی از شخص یا چیز بداند تأثیر گذاشتن بر کسی به طری ...
وادار کردن ( کسی ) در مورد کسی یا چیزی به نحوی خاص فکر کند وادار کردن کسی که کسی یا چیزی را نوع خاصی از شخص یا چیز بداند تأثیر گذاشتن بر کسی به طری ...
وادار کردن ( کسی ) در مورد کسی یا چیزی به نحوی خاص فکر کند وادار کردن کسی که کسی یا چیزی را نوع خاصی از شخص یا چیز بداند تأثیر گذاشتن بر کسی به طری ...
وادار کردن ( کسی ) در مورد کسی یا چیزی به نحوی خاص فکر کند وادار کردن کسی که کسی یا چیزی را نوع خاصی از شخص یا چیز بداند تأثیر گذاشتن بر کسی به طری ...
خرید آنی و بی برنامه خرید تفننی
به شک انداختن
برف و مه�برف گرفتگی، برف و بوران
شدیدا داغ
عزیزدردانه جگرگوشه
مزدبگیر
چشمان آبی کم رنگ
لیست شماره تماس ادارات و وزارتخانه ها
سانسور کردن یا کوتاه کردن متن
( فوتبال آمریکایی ) توپ را به سمت پایین زمین بزند یا از زمین گلزنی کنید
پناه بردن کمک خواستن کشیده شدن ( افکار، توجه، موضوع ) به سمتی�برگشتن ( توجه و. . . ) به چیزی یا کسی
زیر چشم کسی بادمجان کاشتن ( با مشت ) چشم کسی را کبود کردن
با کسی تماس گرفتن
با مشت به دهان کسی زدن
کسی رو بوس کردن بوس دادن
کسی را هل دادن
کسی را بغل کردن کسی را در آغوش گرفتن
کسی را اخراج کردن
کاری را امتحان کردن به کاری دست زدن یک امتحانی کردن
کهنه قراضه، زهوار در رفته
آدم کارتن خواب
رشته کوه ( در ) دوردست
امداد و نجات کوهستان
خودمنضبط دارای کنترل نفس
به گونه ای به نظر رسیدن
علاقه مند شدن
محکوم به شکست بودن
برای مهربان بودن، گاهی باید خشن بود جنگ اول به از صلح آخر
شخصیت جالبی داشتن آدم عجیبی بودن
شخصیت جالبی داشتن آدم عجیبی بودن
فهمیده شده درک شده دیده شده
نتیجه اعمال خود را دیدن چه خوب چه بد
قبول نکردن تو کت کسی نرفتن، زیر بار نرفتن
تعدیل ( نیرو، بودجه و. . . ) کاهش، تقلیل