تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

در وضعیت کسی بودن�جای کسی بودن، در موقعیت کسی بودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

نگران و آزرده بودن�سردرگم و آشفته بودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

سرفرصت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

در طول یک دوره مداوم زمانی که روی یک صندلی نشسته اید در طول یک دوره زمانی محدود، بدون توقف

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

در طول یک دوره مداوم زمانی که روی یک صندلی نشسته اید در طول یک دوره زمانی محدود، بدون توقف

پیشنهاد
٠

در یک دوره زمانی بدون وقفه بدون اینکه از روی صندلی بلند شوید، کاری را در یک دوره فعالیت مداوم انجام دهید تا زمانی که آن را به پایان نرسانید از انجا ...

پیشنهاد
٠

در یک دوره زمانی بدون وقفه بدون اینکه از روی صندلی بلند شوید، کاری را در یک دوره فعالیت مداوم انجام دهید تا زمانی که آن را به پایان نرسانید از انجا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

در یک دوره زمانی بدون وقفه بدون اینکه از روی صندلی بلند شوید، کاری را در یک دوره فعالیت مداوم انجام دهید تا زمانی که آن را به پایان نرسانید از انجا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

در یک دوره زمانی بدون وقفه بدون اینکه از روی صندلی بلند شوید، کاری را در یک دوره فعالیت مداوم انجام دهید تا زمانی که آن را به پایان نرسانید از انجا ...

پیشنهاد
٠

آشکار کردن و بروز دادن احساسات درونی و واقعی به جای پنهان کردن آنها

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

آشکار کردن و بروز دادن احساسات درونی و واقعی به جای پنهان کردن آنها

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

آشکار کردن و بروز دادن احساسات درونی و واقعی به جای پنهان کردن آنها

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

لذت مطلق لذت کامل

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

ناگهان تغییر مسیر دادن منحرف شدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

کذب محض دروغ محض

پیشنهاد
٢

دل کسی به چیزی روشن نبودن علاقه مند نبودن

پیشنهاد
١

دل کسی به چیزی روشن نبودن علاقه مند نبودن

پیشنهاد
١

دل کسی به چیزی روشن نبودن علاقه مند نبودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

ناگهان ترسیدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

ناگهان خوشحال شدن ناگهان به وجد آمدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

اختصاص دادن ( مبلغ زیادی پول ) به چیزی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

( با جمعیت یا حجم زیاد ) به جایی هجوم بردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

پر کردن ( لیوان و. . . ) از نوشیدنی ( نوشیدنی ) در لیوان و. . . ریختن ( با جمعیت زیاد/فوج فوج ) از جایی خارج شدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

کسی را حبس کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

کسی را حبس کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

کسی را حبس کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

کسی را حبس کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

حبس کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

حبس کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

به غلط کردن افتادن�شکر خوردن

پیشنهاد
١

هیچ ایده ای نداشتن اصلا ندانستن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

دل نداشتن ( کاری را انجام دادن ) دل نیامدن

پیشنهاد
٢

دل چیزی را داشتن دل نیامدن

پیشنهاد
١

خود را شدیدا درگیر چیزی کردن خود را غرق در چیزی کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

بالا آوردن استفراغ کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

1 آدم شکم چران آدم شکم پرست، آدم حریص

پیشنهاد
١

شجاعت انجام کاری را داشتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

ماشین مسابقه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

بسیار پرانرژی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

نوارهای مسابقه ای ( مخصوص روی خودرو )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

بغض کرده کم مانده به اشک ریختن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

موجب آسیب شدن صدمه زدن آسیب رساندن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

منجر به مرگ شدن به مرگ ختم شدن

پیشنهاد
٠

احساسات خود را سرکوب کردن احساسات خود را بیان نکردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

احساسات خود را سرکوب کردن احساسات خود را بیان نکردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

فرار کردن، رفتن، ناگهان ترک کردن، باعجله ترک کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

وقتی همه کارا داره به خوبی پیش میره اما تو دلت یه ترسی هست که میگه قراره یه اتفاق بدی بیفته

پیشنهاد
٠

به زندگی خود سروسامان دادن�خود را جمع کردن، به افکار خود نظم دادن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

وسایل خود را جمع کردن به افکار خود نظم دادن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

چه گهی/چه غلطی