تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

کامبوجا یک نوشیدنی تخمیر شده، کمی جوشان، شیرین شده چای سیاه یا سبز است که معمولاً به دلیل فواید سلامتی مصرف می شود.

پیشنهاد

بدون شک

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

هیجانات یا جذابیت های زندگی در شهر در مجموع، جنبه های جذاب و هیجان انگیز یک شهر شهر بزرگ به عنوان مرکز سرگرمی، لذت و غیره دیده می شود

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

فرستادن پیام یا نامه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

فرستادن نامه یا پیام

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

سر زدن به خانه کسی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

حاضر باش

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

حرف کسی را درک کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

این را داشته باش!�این را گوش کن!

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

به هدف رسیدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

چیزها/افراد مختلف فلان و بهمان

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

چیزها/افراد مختلف

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

چیزها/افراد مختلف

پیشنهاد
١

این قدر سرشلوغ بودن ( که کاری را فراموش کردن )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

خب همینه دیگه! خب این هم از این!

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

راستشو بخوای . . . . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

سن و سالی از کسی گذشتن �پیر شدن

پیشنهاد
١

زیر خط فقر زندگی کردن

پیشنهاد
١

تا خرخره غرق چیزی بودن �سخت مشغول کاری بودن

پیشنهاد
٠

تا خرخره غرق چیزی بودن �سخت مشغول کاری بودن

پیشنهاد
١

تا خرخره غرق چیزی بودن �سخت مشغول کاری بودن

پیشنهاد
١

تا خرخره غرق چیزی بودن �سخت مشغول کاری بودن

پیشنهاد
١

تا خرخره غرق چیزی بودن �سخت مشغول کاری بودن

پیشنهاد
١

تا خرخره غرق چیزی بودن �سخت مشغول کاری بودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

بی پول بودن �چیزی ته جیب نداشتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

بی پول بودن�چیزی ته جیب نداشتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

بی پول بودن�چیزی ته جیب نداشتنinformal

پیشنهاد
٤

حکم اولیه یا اصلی را تغییر دادن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

تا خرخره غرق چیزی بودن� سخت مشغول کاری بودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

تا خرخره غرق چیزی بودن� سخت مشغول کاری بودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

سال مالی یک دوره حسابداری سالانه برای نگهداری سوابق و گزارش درآمد و هزینه سال مالیاتی سال تقویمی 12 ماهه ای است که توسط اظهارنامه مالیاتی پوشش داده ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

بدبیاری آوردن�بدشانسی آوردن، بدشانس گروه بودن

پیشنهاد
٢

دچار سوءتفاهم شدن

پیشنهاد
٠

دچار سوءتفاهم شدن

پیشنهاد
١

بدبیاری آوردن�بدشانسی آوردن، بدشانس گروه بودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

ته دنیا�آخر دنیا، جای فوق العاده دورافتاده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

ناکجاآباد�ته دنیا، جای دورافتاد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

تحت فشار شدید بودن برای از پس چیزی یا کسی برآمدن یا تحمل کردن مال باختن یا پول از دست دادن در یک رویداد ورزشی مبارزه با یک موقعیت سخت یا استرس زا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

تحت فشار شدید بودن برای از پس چیزی یا کسی برآمدن یا تحمل کردن مال باختن یا پول از دست دادن در یک رویداد ورزشی مبارزه با یک موقعیت سخت یا استرس زا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

طبق نقشه پیش نرفتن ناموفق شکست خورده افتضاح تمام شدن� جور نشدن مشکل پیش آمدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

راه دادن به کسی در جاده یا خیابان اجازه دادن به کسی برای ورود به لاین سرعت که در آن حرکت میکنید

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای پیوستن، متحد شدن، یا ترکیب شدن در گروه یا بدنه بزرگتر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای پیوستن، متحد شدن، یا ترکیب شدن در گروه یا بدنه بزرگتر ملحق شدن شرکت کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

راه دادن به کسی در خیابان یا جاده اجازه دادن به کسی برای ورود به لاین شما که در آن حرکت میکنید

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

خیابان یا اتوبان دارا چندین باند سرعت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

�رضایت کسی را جلب کردن�موافقت کسی را کسب کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

�رضایت کسی را جلب کردن�موافقت کسی را کسب کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

�رضایت کسی را جلب کردن�موافقت کسی را کسب کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

�رضایت کسی را جلب کردن�موافقت کسی را کسب کردن

پیشنهاد
١

احترام کسی را کسب کردن�احترام کسی را به دست آوردن