پیشنهاد‌های 𝕍ⅈ𝕧ⅈ𝕏 (٣,٤٢٣)

بازدید
٥,١٥٦
تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

در حین انجام ( عملی نادرست )

پیشنهاد
٢

آشکار کردن و بروز دادن احساسات درونی و واقعی به جای پنهان کردن آنها

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

دنبال خواسته های خود رفتن مطابق میل و خواسته خود عمل کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

( ناگهان ) چیزی به ذهن آدم نرسیدن ( ناگهان ) همه چیز را فراموش کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

خشمگین شدن عصبانی شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

لرزیدن خوردن دندان ها به هم ( به دلیل سرما )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

لرزیدن خوردن دندان ها به هم ( به دلیل سرما )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

over the top

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

چه جرتی چه جسارتی چه شجاعتی

پیشنهاد
٢

به حس درونی خود گوش کردن به حس درونی خود اتکا کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

شکم گنده شدن

پیشنهاد
٢

عاشق کسی بودن ( یک طرفه ) �دلداده و مجنون کسی بودن

پیشنهاد
٢

عاشق کسی بودن ( یک طرفه ) �دلداده و مجنون کسی بودن

پیشنهاد
٥

چیزی را جدی گرفتن

پیشنهاد
٢

بی جواب گذاشتن ( حرف زور ) � بدون جواب و مبارزه کوتاه آمدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

کم نیاوردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

از کسی درخواست کمک کردن/خواهش کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

به کسی لطف کردن

پیشنهاد
٢

توسط کسی حمایت شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

به کسی لطف کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

به کسی لطف کردن

پیشنهاد
٢

توسط کسی حمایت شدن

پیشنهاد
٢

با چیزی موافقت کردن/موافق بودن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

موافقت خود را ( با چیزی ) اعلام کردن ( از چیزی ) حمایت کردن، ( با چیزی ) موافقت کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

آرزو موفقیت کردن برای . . . . .

پیشنهاد
٨

با یکدیگر رابطه صلح آمیز داشتن �رابطه بدون مجادله داشتن

پیشنهاد
٢

نسبت به کسی تبعیض قائل شدن/با کسی بهتر رفتار کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

نسبت به کسی تبعیض قائل شدن/با کسی بهتر رفتار کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

توسط کسی حمایت شدن/با موافقت کسی مواجه شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

لطف کسی را جبران کردن� در ازای کمک فردی به او کمک کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

به عنوان لطف

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

موافقت خود را ( با چیزی ) اعلام کردن ( از چیزی ) حمایت کردن، ( با چیزی ) موافقت کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

موافقت خود را ( با چیزی ) اعلام کردن ( از چیزی ) حمایت کردن، ( با چیزی ) موافقت کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

سس تند

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

کلید میانبر ( ویندوز کامپیوتر )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

وقت تلف کردن �نشستن و کاری انجام ندادن

پیشنهاد
٢

در بهترین شرایط قرار داشتن �در موقعیت مناسب بودن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

دیوانه شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

عقل خود را از دست دادن�دیوانه شدن از کوره دررفتن�جوش آوردن، قاطی کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

به شدت ترسیدن�از ترس به خود ریدن، به شدت وحشت زده بودن قاطی کردن�عصبانی شدن، از کوره دررفتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

املای غیر استاندارد یا قدیمی should Should به زبان گیمرها با لحن شوخی خفیف به کسی بگویید ساکت باشد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

دست کاری کردن با خرابکاری کردن به منظور درست کار نکردن چیزی با دلیل حسودی یا نادانی فریب دادن، گیج کردن، اسکل کردن ، دست انداختن ، اذیت کردن کسی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

دل را به دریا زدن�خود را به انجام عملی دشوار وادار کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

دوباره مستقر کردن، دوباره جایگزین کردن، دوباره ساکن کردن، دوباره ساکن کردن دوباره قرار گذاشتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

دوباره آباد کردن دوباره ساکن شدن پر کردن جمعیت ساکن کردن دوباره جمعیت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

کار انجام دادن �خرید خانه انجام دادن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

کار انجام دادن �خرید خانه انجام دادن

پیشنهاد
٢

با وعده دروغین کسی را ترغیب به کاری کردن�وعده سر خرمن دادن

پیشنهاد
٢

با وعده دروغین کسی را ترغیب به کاری کردن�وعده سر خرمن دادن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

سینه زن ممه زن