پیشنهادهای 𝕍ⅈ𝕧ⅈ𝕏 (٣,٤١٢)
داستان ترسناک
قادر به تحمل کردن چیزی نبودن
از بی حوصلگی دیوانه شدن از حوصله سررفتگی مردن
از بی حوصلگی دیوانه شدن از حوصله سررفتگی مردن
پناهنده�آواره مدیر فیلمبرداری شریک ( زندگی ) �همسر، زن، شوهر پردازش رایانه ای داده ها نقطه شبنم
راه پیاده رو پرپیچ و خم مسیر مارپیچ
آفتاب گرفتن حمام آفتاب
نامربوط نامرتبط، نادرست، پرت
با حضور ذهن از حفظ، سریع
آسودن استراحت کردن کار نکردن وقت را به بطالت گذراندن
استراحت کردن کار خاصی انجام ندادن
استراحت کردن کار خاصی انجام ندادن
مخبر خبرکش
کسی که خبرچینی و جاسوسی دوستش را میکند کسی که اطلاعات بر ضد رفیقش میدهد
خبر کش خبرچینی زیر آب کسی رو زدن
انگور بی دانه کشمش
آبمیوه آب
چیزی را بی دلیل بزرگ کردن بی جهت به چیزی اهمیت دادن بیش از حد برای چیزی تلاش کردن بیش از حد برای چیزی وقت گذاشتن
چیزی را بی دلیل بزرگ کردن بی جهت به چیزی اهمیت دادن
آبمیوه گیر دستی
حاتم بخشی کردن دادن پول اطلاعات یا نصیحت به صورت مجانی و تعداد زیاد
کبریت آشپزخانه
دستمال لوله ای آشپزخانه
دستمال لوله ای آشپزخانه
دستمال لوله ای آشپزخانه
دستمال لوله ای آشپزخانه
کارگر آشپزخانه ( هتل، رستوران و . . . ) ظرف شور
با کسی دمخور شدن با کسی دوست شدن، با کسی صمیمی شدن
با کسی دمخور شدن با کسی دوست شدن، با کسی صمیمی شدن
با کسی دمخور شدن با کسی دوست شدن، با کسی صمیمی شدن
خیلی از کسی یا رقیبی عقب ماندن. به گرد پای کسی نرسیدن. پشت اتومبیلی پر سرعت ماندن
پشت اتومبیلی پر سرعت ماندن به عبارت دیگر، وقتی اتومبیلی با سرعت زیاد از کنار اتومبیل دیگر رد می شود، خاک بلند می کند و اتومبیلی که جا مانده باید از ...
خارج کردن یا تخلیه کردن چیزی
روی تخم خوابیدن و جوجه آوردن، از تخم درآوردن، سر از تخم درآوردن، درآمدن،
روی تخم خوابیدن و جوجه آوردن، از تخم درآوردن، سر از تخم درآوردن، درآمدن،
مقدار زیادی روغن برای سرخ کردن غذا
دستگاه سرخ کن
فشردن، چپاندن
فشردن، چپاندن
فشردن، چپاندن
بازار فروش عمده کالا در ازای پول نقد خرید نقدی خریدی است که نقدی صورت می گیرد و خود خریدار باید آن را به خانه ببرد؛ یعنی هزینه تحویل به منزل هم ند ...
پول نقد در گذشته در بارها و میخانه ها بشکه هایی قرار داشت که از آن مشروب می نوشیدند و مردم مجبور بودند اول پول آن را بپردازند و یا به عبارتی دیگر پول ...
کسایی که باید بدونن، میدونن جایی که زمینه موضوع نیازی به توضیح ندارد. داشتن دانش یا آگاهی از چیزی به ویژه از طریق تجربه شخصی. آگاه بودن
if you know you know
خرابکاری کردن و گند زدن به چیزی موقعیت بد را بدترش کردن
چیزی را خراب کردن یا آسیب بهش زدن خرابکاری کردن و گند زدن به چیزی موقعیت بد را بدترش کردن برای موفقیت آمیز کردن چیزی، یا انجام آن بی خیالش مهم ...
( معنای مثبت ) عمل انجام دادن کاری به روشی که دیگران را تحت تأثیر قرار می دهد.
خراب شدن
شاسی بلند تمام ظرفیت مینی ون هر ماشینی که ظرفیت ۷ صندلی داشته باشه و به صورت ۲۲۳ صندلیاش چیده میشه
شاسی بلند تمام ظرفیت مینی ون هر ماشینی که ظرفیت ۷ صندلی داشته باشه و به صورت ۲۲۳ صندلیاش چیده میشه