تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

دستمال لوله ای آشپزخانه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

دستمال لوله ای آشپزخانه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

دستمال لوله ای آشپزخانه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

کارگر آشپزخانه ( هتل، رستوران و . . . ) ظرف شور

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

با کسی دمخور شدن با کسی دوست شدن، با کسی صمیمی شدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

با کسی دمخور شدن با کسی دوست شدن، با کسی صمیمی شدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

با کسی دمخور شدن با کسی دوست شدن، با کسی صمیمی شدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

خیلی از کسی یا رقیبی عقب ماندن. به گرد پای کسی نرسیدن. پشت اتومبیلی پر سرعت ماندن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

پشت اتومبیلی پر سرعت ماندن به عبارت دیگر، وقتی اتومبیلی با سرعت زیاد از کنار اتومبیل دیگر رد می شود، خاک بلند می کند و اتومبیلی که جا مانده باید از ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

خارج کردن یا تخلیه کردن چیزی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

روی تخم خوابیدن و جوجه آوردن، از تخم درآوردن، سر از تخم درآوردن، درآمدن،

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

روی تخم خوابیدن و جوجه آوردن، از تخم درآوردن، سر از تخم درآوردن، درآمدن،

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

مقدار زیادی روغن برای سرخ کردن غذا

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

دستگاه سرخ کن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

فشردن، چپاندن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

فشردن، چپاندن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

فشردن، چپاندن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

بازار فروش عمده کالا در ازای پول نقد خرید نقدی خریدی است که نقدی صورت می گیرد و خود خریدار باید آن را به خانه ببرد؛ یعنی هزینه تحویل به منزل هم ند ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

پول نقد در گذشته در بارها و میخانه ها بشکه هایی قرار داشت که از آن مشروب می نوشیدند و مردم مجبور بودند اول پول آن را بپردازند و یا به عبارتی دیگر پول ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٤

جایی که زمینه موضوع نیازی به توضیح ندارد. معمولاً به شخصی می گویند به روز نیست یا آگاه نیست. داشتن دانش یا آگاهی از چیزی به ویژه از طریق تجربه شخصی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

if you know you know

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

خرابکاری کردن و گند زدن به چیزی موقعیت بد را بدترش کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

چیزی را خراب کردن یا آسیب بهش زدن خرابکاری کردن و گند زدن به چیزی موقعیت بد را بدترش کردن برای موفقیت آمیز کردن چیزی، یا انجام آن بی خیالش مهم ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

( معنای مثبت ) عمل انجام دادن کاری به روشی که دیگران را تحت تأثیر قرار می دهد.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

خراب شدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

شاسی بلند تمام ظرفیت مینی ون هر ماشینی که ظرفیت ۷ صندلی داشته باشه و به صورت ۲۲۳ صندلیاش چیده میشه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

شاسی بلند تمام ظرفیت مینی ون هر ماشینی که ظرفیت ۷ صندلی داشته باشه و به صورت ۲۲۳ صندلیاش چیده میشه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

مواجه شدن با روبه رو شدن با مقابله کردن با

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

آتیش بیار معرکه بودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

آتیش بیار معرکه بودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

اگر یک کتاب یا مجله به صورت رو به رو در یک کتابفروشی نمایش داده می شود، به گونه ای نمایش داده می شود که مشتریان بتوانند جلد آن را ببینند.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

جیش ادرار جیش کردن ادرار کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

دوست دختر یا همسر یک فرد مشهور به ویژه ورزشکاران

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

علاقه مند به آن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

به بهترین شکل ممکن عمل نکردن و خیلی سریع به سمت هدف خود حرکت نکردن این بدان معناست که زندگی شما آنطور که می توانست پیش نمی رود.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

نکته ای یا مطلبی که اکثر مردم آن را معقول و منطقی می دانند.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

امکان پذیر نیست !!!

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

لغو فسخ

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

بیا اینجا بیا پیش من احسنت !، درست است !، آری ! باشه! . . قبوله !

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

آب و تاب دادن داستان داستان ساختن از خود داستان ساختن برای توجیه عمل اشتباه خود

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

محکم باش قوی باش تحمل کن ادامه بده دوام بیار

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

دعوا کردن با کسی به صورت تک به تک بدن دخالت بقیه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

جنگیدن با کسی به صورت تک به تک بدون دخالت دیگران عصبانی و گیج بودن تخلیه کردن با تمام سرعت آماده شدن برای سکس

پیشنهاد
٠

احمق بودن�احمقانه رفتار کردن

پیشنهاد
١

خود را در خطر قرار دادن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

خرابکاری کردن گند بالا آوردن، همه جا را نامرتب کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

وظیفه خود را انجام دادن نقش خود را ایفا کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

کسی را آزردن کسی را سردرگم کردن، کسی را ناراحت کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

از خود راضی متظاهر، متکبر، پرمدعا

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

نفس های آخر را کشیدن به روغن سوزی افتادن