تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

به جایی رفتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

به جایی رفتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

( روی چیزی ) تاثیر داشتن ( روی چیزی ) تاثیر گذاشتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

فرصت داشتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

عمل جراحی کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

مزیت داشتن برتری داشتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

سلیقه خوبی داشتن در شناخت چیزی حرفه ای بودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

سلیقه خوبی داشتن در شناخت چیزی حرفه ای بودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

خرید آنی و بی برنامه خرید تفننی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

از روی هوس و بی برنامه خریدن کردن

پیشنهاد
٢

از روی هوس و بی برنامه خریدن کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

مرخصی بودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

دیوانه بودن خل بودن مست و پاتیل بودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

منحرف شدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

بخشی از یک فروشگاه، معمولا در زیرزمین، که اجناس با قیمت ارزان تری فروخته می شوند مغازه تخفیف دار

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

بخش تخفیف دار فروشگاه اجناس تخفیف خورده فروشگاه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

گوشت دنده بره

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

بدرفتاری کردن کاری رو گردن کسی انداختن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

به خاطر رفتار یا ویژگی خاصی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

اشاره به مقدار کم از چیزی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

گردش کردن به اطراف نگاه کردن چرخ زدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

دنبال ( چیزی/کسی ) گشتن برای یافتن چیزی جستجو کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

دنبال ( چیزی/کسی ) گشتن برای یافتن چیزی جستجو کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

به آب و آتش زدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

تحویل داده نشده

پیشنهاد

با لحن قاطعانه حداکثر ممکن برای بیان شکایت یا انتقاد برای چیزی

پیشنهاد
٠

مواجه شدن با یک وظیفه یا کار مشکل که نیاز به تلاش زیاد در مدت زمان کوتاه دارد

پیشنهاد
١

شرایط همه تحت تسلط ما نیست بهانه برای توجیه کاری که گاهی اوقات بد پیش میرود برای از سر وا کردن طرف تا از ورود به جزئیات اجتناب کنی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

مشکل فنی جزئی وقتی واسه یک ایراد یا نقص که اتفاق افتاده دلیل نداری و برای بهانه آوردن از این جمله استفاده میشه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای تاکید استفاده می شود اما گاهی به صورت غیر ضروری مکررا توسط افرادی که عادت شده براشون استفاده از این کلمه که بدون این هم جمله معنی واضح دارد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

حقیقت امر

پیشنهاد
٠

واقعیت موجود در یک شرایط خاص به خصوص زمانی که ممکن است پذیرش آن دشوار باشد، یا با آنچه مردم باور دارند متفاوت باشد.

پیشنهاد

حقیقت امر این است

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

واقعیت موجود در یک شرایط خاص به خصوص زمانی که ممکن است پذیرش آن دشوار باشد، یا با آنچه مردم باور دارند متفاوت باشد.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

واقعیت موجود در یک شرایط خاص به خصوص زمانی که ممکن است پذیرش آن دشوار باشد، یا با آنچه مردم باور دارند متفاوت باشد.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

واقعیت از وجود آن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

به صورت عمدی توجه نکردن یا نادیده گرفتن کسی یا چیزی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

بی توجهی کردن نادیده گرفتن محل نذاشتن گوش ندادن توجه نکردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

زود قضاوت کردن گفتن چیزی قبل از اینکه بدانیم واقعا حرفمان حقیقت دارد یا نه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

گفتن چیزی قبل از اینکه بدانیم واقعا حرفمان حقیقت دارد یا نه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٦

روز دریافت حقوق

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

سس زنجبیل

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

به دلیل چیزی بودن به موجب

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

برف پارو کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

فرسایش خاک

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

جیم شدن ، یواشکی از جایی خارج شدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

حالت انسان بودن؛ طبیعت انسان؛ بشریت. زنی که از نظر ظاهری بسیار شبیه به مرد است برای خفه کردن، شکست دادن یا جلوگیری از وقوع چیزی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

محض رضای خدا! �ای بابا! برای بیان تعجب و ناراحتی استفاده می شود

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

محض رضای خدا! �ای بابا! برای بیان تعجب و ناراحتی استفاده می شود

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

اشک تمساح ریختن