پیشنهادهای میثم نبی پور (٧٥٧)
هم معنی: sole parent UK also lone parent "New Zealand: the usual name for "single parent In simple terms, sole parent meaning is a parent – either ...
تک سرپرست single parent خانواده تک سرپرست به خانواده ای می گویند که زن یا مرد بدون همسر و به تنهایی از فرزند یا فرزندان نگهداری می کند. دلایل به وجو ...
در مورد زنبور عسل: دسته، گروه
مراجعه شود به: get your priorities right
همچنین get your priorities straight - American English ( مسائل/مشکلات را ) درست اولویت بندی کردن اولویت و یا توجه خود را روی مهم ترین مسائل گذاشتن ا ...
همچنین get your priorities straight - American English ( مسائل/مشکلات را ) درست اولویت بندی کردن اولویت و یا توجه خود را روی مهم ترین مسائل گذاشتن ا ...
نظر کسی عوض شدن/تغییر کردن نگاه کسی ( به چیزی یا شخصی ) تغییر کردن a reversal in position or attitude a profound change of outlook, opinion, etc cha ...
informal همتا همتای یک شخص در یک سازمان دیگر Synonym: counterpart someone who has a similar job to yours in another organization or department a per ...
تغییر سِمت موقت سازمانی جابه جایی موقت سِمت و وظایف دو کارمند/فرد شاغل در یک سازمان، شرکت، اداره ( که معمولا در دو بخش مجزا کار می کنند ) Job swap. ...
پوست شناسی the scientific study of skin diseases the scientific study of the skin and its diseases the branch of medicine concerned with the skin an ...
( also carve out ) شغل/کار مناسب برای خودم دست و پا کنم کسب و کار با ثباتی برای خودم ایجاد کنم به شغل و جایگاهی که میخواهم برسم ( also carve out ...
سراغ شغل آزاد رفتن خویش فرما شدن مستقل/آزاد کار کردن
تعدیل نیرو کردن the act of dismissing employees If workers are laid off, they are told by their employers to leave their job, usually because there ...
معادل های پیشنهادی اینجانب: شغل و حقوق تقسیمی شغل و حقوق اشتراکی an arrangement in which two people share the hours of work and the pay of one job
اواسط دهه 30 سالگی around the age of 35 - 36 as opposed to one's early thirties ( aged roughly 31–34 ) and one's late thirties ( aged roughly around ...
اواسط 20 سالگی ( از 23 سال و 4 ماه تا 26 سال و 8 ماه ) The mid - twenties last from 23 years and 4 months to 26 years and 8 months توجه: از 20 تا 3 ...
fetters of ( plural noun ) موانع و محدودیت ها the things that prevent someone from being free SYN constraints something that severely limits you so ...
fetters of ( plural noun ) موانع و محدودیت ها the things that prevent someone from being free SYN constraints something that severely limits you som ...
آقای مجید دوست عزیز که نوشتید "زنبور گاوی" wasp "زنبور زرد" هست زنبور گاوی میشه hornet
تبدیل به . . . شدن بیرون آمدن از تخم سر از تخم درآوردن to break open so that a young bird, fish, insect, etc. can come out if a young bird, insect e ...
North American English: expectation of life در مورد انسان: امید به زندگی در مورد اشیا: طول عمر the number of years that a person is likely to live; ...
تاکسی تلفنی تاکسی بیسیم همون "تاکسی تلفنی/بیسیم" که با آمدن تاکسی های اینترنتی از بین رفتن اما نه به صورت کامل
تاکسی تلفنی تاکسی بیسیم همون "تاکسی تلفنی/بیسیم" که با آمدن تاکسی های اینترنتی از بین رفتن اما نه به صورت کامل
see somebody off something فراری دادن کسی را مجبور به ترک جایی کردن ( با دنبال کسی گذاشتن و یا تهدید کردن ) to force someone to leave a place Briti ...
همچنین see somebody off something فراری دادن کسی را مجبور به ترک جایی کردن ( با دنبال کسی گذاشتن و یا تهدید کردن ) to force someone to leave a plac ...
از پس انداز خرج کردن to draw ( upon ) draw on savings spend from savings to use some of an amount of money that you have I had to dip into my sav ...
همچنین dip into your pocket dig into your pocket دست توی جیب کردن ( به معنی خرج کردن، پول پرداخت کردن ) to pay for something with your own money ...
همچنین work up an appetite/a thirst/a sweat باز شدن/تحریک شدن اشتها ( پس از فعالیت سخت و یا شدید بدنی/ورزشی ) گرسنه شدن ( پس از فعالیت بدنی/ورزشی ) ...
keep something ↔ up در مورد یادگیری یک زبان: به صورت مستمر تمرین کردن و ادامه دادن to continue to practise a skill so that you do not lose it to cont ...
I find it hard سختمه برام سخته to feel that something's difficult, esp. while trying to do it I’m finding it hard to find time to practise the Frenc ...
اگر با time استفاده شود به معنی "خالی کردن وقت" می باشد. to make something available to be used To become available or no longer devoted to a part ...
غرق فضا ( طبیعت/منظره/محیط/. . . ) شدن از فضای جایی/محیطی/منظره ای/. . . لذت بردن to enjoy a place by watching it or becoming involved in it to enj ...
غرق فضا ( طبیعت/منظره/محیط/. . . ) شدن
informal همچنین in a bee line ( beeline ) یک راست ( جایی/سر چیزی رفتن ) صاف ( جایی/سر چیزی رفتن ) to go quickly in a straight direct course to go ...
informal همچنین make a beeline for somebody/something یک راست ( جایی/سر چیزی رفتن ) صاف ( جایی/سر چیزی رفتن ) to go quickly in a straight direct c ...
to reach its all time high of به بالاترین حد خود رسیدن
به بالاترن حد رسیدن
رده/گروه/محدوده سنی the number of people of different ages, who, for example, buy a particular product or are involved in a particular activity the ...
صفحه اصلی صفحه آغازین صفحه نخست
( به شدت ) تنبیه، سرزنش و یا انتقاد کردن informal to punish someone or criticize them severely
( به شدت ) تنبیه، سرزنش و یا انتقاد کردن to punish someone or criticize them severely
file/sue/petition for divorce درخواست طلاق کردن start the legal divorce process
file/sue/petition for divorce درخواست طلاق کردن start the legal divorce process
راه حلی را ارائه دادن به یک راه حل رسیدن
Officially known as the International Commission on Financing Global Education Opportunity, the Education Commission is a group of world leaders, pol ...
US: take office پذیرفتن و یا به عهده گرفتن یک سِمت یا شغل رسمی/دولتی، به روی کار آمدن to start an official job begin to work in a position مثال: The ...
منتقد صریح
زبانشناسی: مجرای تولید گفتار
تارآوا در زبانشناسی مدرن به جای به کار بردن از "تار های صوتی"، بیشتر از "تارآوا" استفاده می شود. درضمن: تارهای صوتی: vocal cords تارآوا: vocal folds
تارهای صوتی: vocal cords تارآوا: vocal folds اکنون در زبانشناسی مدرن به جای استفاده از "تارهای صوتی"، بیشتر از "تارآوا" استفاده می شود. درهرصورت هر ...