پیشنهاد‌های میثم نبی پور (٧٥٧)

بازدید
١,٢٣٣
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

لانگمن، کیمبریج، آکسفرد و وبستر: the period of decrease in wealth, industrial production, and employment from 1929 until the start of World War II ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

برای پادشاه و همسر پادشاه و یا ملکه و همسر ملکه از Majesty به معنی اعلی حضرت ( برای مرد ) و علیا حضرت ( برای زن ) استفاده می شود ( Your/Her/His Majes ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

برای پادشاه و همسر پادشاه و یا ملکه و همسر ملکه از Majesty به معنی اعلی حضرت ( برای مرد ) و علیا حضرت ( برای زن ) استفاده می شود ( Your/Her/His Majes ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

PLURAL NOUN شرایط ( پیش نیازهای ) ورود به دانشگاه the types and grades of examination required to enter a university admission conditions conditions ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کلاس شبانه ( تا حالا شنیدین که بگن کلاس غروب یا غروبانه یا عصرانه؟ )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دوره/کلاس شبانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

British English همچنین set book/text etc کتاب درسی ( که از آن در امتحان سوال می آید ) a book that must be studied for an examination a book or p ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

British English همچنین set book/text etc کتاب درسی ( که از آن در امتحان سوال می آید ) a book that must be studied for an examination a book or p ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بوی زننده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در مقابل: elective subjects همچنینcore curriculum/subjects/skills etc 1. دانشگاه: دروس الزامی این دروس در برابر دروس اختیاری قرار دارند و عبارت از د ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

رجوع شود به: core subjects

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( انگلیس ) رشته ای در دانشگاه خواندن to study a subject at a university to study a subject, especially at a university to study at university or to s ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

همچنین straight - A شاگرد/دانش آموز ممتاز getting the best results in all classes achieving or showing the highest grade or superior accomplishment ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کسی که دیگران را دست می اندازد ( معمولا برای اینکه دیگران بخندند ) کسی که سر به سر دیگران می گذارد کسی که دیگران را سر کار می گذارد خیلی خودمانی ( ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فریب خوردن رکب خوردن در تله گیر افتادن دُم به تله دادن If you swallow the bait, you completely accept something, especially an offer that is a trick ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

ring somebody ↔ up to telephone someone SYN call ( somebody ) up تماس گرفتن، زنگ زدن

پیشنهاد
١

اجناس رو پس فرستادم چون کارایی ( و یا کیفیت ) لازم رو نداشتن اجناس رو پس فرستادم چون اون چیزی که میخواستم نبودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

معمولا در مورد ( چیزی/کالایی ) کارایی/کیفیت لازم را داشتن و یا اینطور هم میشه به کار برد: همون کارایی/جنس/کیفیتی که باید ( رو داره یا نه ) همونی ( ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فرا گرفتن در بر گرفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

تبلیغ یک کالا یا برند توسط یک شخص معروف Celebrity endorsement, also known as celebrity branding or celebrity advertising is a marketing strategy tha ...

پیشنهاد
٠

مدیریت ارتباط با مشتری Customer relationship management ( CRM ) refers to the principles, practices, and guidelines that an organization follows when ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

معادل/هم معنی: call in the receivers

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دقت کنید که balance the books صحیح می باشد با S آخر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

توجه: balance the books صحیح می باشد، با S آخر یکی بودن دخل و خرج to show that the amount of money a business has received is equal to the amount sp ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

افزایش شدید و ناگهانی مالیات ( مثلا رئیسی و کابینه اش ) رجوع شود به hike in prices

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

افزایش شدید و ناگهانی قیمت ها especially American English informal a rise in price ( informal ) a large increase in prices, wages, taxes etc SYN r ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

افزایش شدید و ناگهانی نرخ رجوع شود به hike in prices

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

نیاز بازار را تامین کردن to sell products in the quantities demanded by the market مثال: We cannot satisfy demand for the product ترجمه اینجانب: نمی ...

پیشنهاد

رجوع شود به satisfy demand

پیشنهاد
٠

رجوع شود به satisfy demand

پیشنهاد
٠

رجوع شود به satisfy demand

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همچنین pay/produce/yield dividends سودمند بودن و مزیت داشتن ( مخصوصا در آینده ) فایده داشتن ( در آینده ) ثمربخش بودن to bring a lot of advantages ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همچنین produce/yield/bring dividends سودمند بودن و مزیت داشتن ( مخصوصا در آینده ) فایده داشتن ( در آینده ) ثمربخش بودن to bring a lot of advantage ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رجوع شود به bring dividends

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

yield/bring dividends

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رجوع شود به bring dividends

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

pay/bring/produce/yield dividends سودمند بودن و مزیت داشتن ( مخصوصا در آینده ) فایده داشتن ثمربخش بودن to bring a lot of advantages at a later dat ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

good/sound business sense: تعریف a natural understanding of how business works successfully درک ذاتی از اینکه یک کسب و کار چطور باعث پیشرفت می شود s ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ریاست کارگروه هیئت/ کمیسیون را بر عهده داشتن If you chair a meeting or a committee, you are the person in charge of it a person who is in charge of ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ریاست کارگروه هیئت/ کمیسیون را بر عهده داشتن If you chair a meeting or a committee, you are the person in charge of it a person who is in charge of ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

کاهش تقاضا a decrease in the amount of people wanting, asking for, or buying a particular product or service For example, The company has experienced ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

همچنین big/record/strong profits معادل های پیشنهادی اینجانب: سود/رونق پایدار در کسب و کار سود بی سابقه Record profits mean a business is strong and ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

جانبدارانه، مغرضانه ( دارای جهت گیری ) جهت دار، دچار/دارای سوگیری مثال the press is biassed ترجمه اینجانب: مطبوعات سوگیری می کنند مطبوعات دچار سوگیر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

filthy lucre پول کثیف/حروم ( غیر رسمی/خودمانی ) هم معنی: pelf money, especially when it has been obtained in a way that is not honest or moral mon ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

filthy lucre pelf filthy lucre تعریف: money, especially when it has been obtained in a way that is not honest or moral People sometimes refer to mo ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

گاوصندوق دیواری گاوصندوق مخفی در دیوار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سردسته خلافکارا سرکرده تبهکارا رهبر مافیا A crime boss, also known as a crime lord, don, gang lord, gang boss, mob boss, kingpin, godfather, crime m ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

رجوع شود به gang kingpin

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

رجوع شود به gang kingpin

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

رهبر مافیا سردسته خلافکارا/مافیا سرکرده تبهکارا/مافیا A crime boss, also known as a crime lord, don, gang lord, gang boss, mob boss, kingpin, godfat ...