پیشنهادهای فارسی را پاس بداریم. (٦٨٣)
در نفت و گاز: مناطق کمتر اکتشاف شده یا مناطق در حال اکتشاف.
معین مشخص
معین شده مشخص شده
معین شده مشخص شده
معین کردن مشخص کردن
لایه ای از زمین که احتمال وجود هیدروکربور در آن میرود. مثل: Oil Window Gas Window
نمونه Sample مغزه حفاری
نمونه Sample بستن چاه
مطالعه موردی مورد کاوی
مورد مورد کاوی
بسیج عملیات ( مثلا عملیات حفاری ) جنبش نهضت پویش
تعیین فرآیند یا روش انجام کاری مشخص کردن شیوه انجام کار
( قرارداد ) پیش خرید محصولات
کاربر
تعیین کردن معین کردن
ورود به کار پرخطر
قطعه قسمت بخش
بارگذاری متناسب برنامه ریزی برنامه اجرایی
ادغام
تحصیل دارایی
مناسب جدی خوب قوی
پایش رصد
افزایش توسعه پیشرفت
انجام انجام دادن Do
Passive defense Civil defense
Active defense
( در برنامه های تلفن همراه ) برنامک، کار افزار
پیشنهادیه پیشنهاد واره
Economics علم اقتصاد Economic اقتصادی Economy تدبیر اقتصادی امور Engineering Economy تدبیر اقتصادی امور مهندسی
تولیدات کارخانه ای ( در مقایسه با Construction یا احداث ) .
جبرانی Offset Account حساب جبرانی
روزنامه رسمی ( دولت مرکزی )
تا حد قابل فروش
( از حقوقی ) برخوردار ساختن مستحق ساختن
راستی آزمایی ( حداقل ) تلاش لازم سنجش اعتبار و ریسک شرکت امین
شرایط Terms and Conditions تعهدات و شرایط
تعهدات Terms and Conditions تعهدات و شرایط اشکال قالب
ظریف، ماهرانه، نامحسوس
( با چیزی ) همراه بودن
Tax Deductible مراد هزینه هایی است که از درآمد ناخالص کسر میشوند و لذا این هزینه ها مشمول مالیات نمی شوند.
معیار Marks Scheme معیارهای نمره دهی
استقبال از عرضه چیزی
معاف کردن
اعتبار پژوهشی ( در دانشگاه ) برخوردار گشتن از چیزی
دوره مدت شکل قالب
اجاره بها
ترویجی
انحصاری
زیر خط جزر دریا
قالب