پیشنهاد‌های محمد فروهر (مترجم کتاب) (٧٦٠)

بازدید
٦٦٠
تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سال به سال هر سال

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از جایی فرار کردن برای مثال فرار کردن از خانه

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خدمه کشتی یا هواپیما.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قدِ کوتاه

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سبب شدن، منجر شدن، باعث شدن this made some people think that he was not so clever معنی: همین باعث میشد عده ای فکر کنند زیاد باهوش نیست.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اثربازگشتی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دایره ای

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مدل دایره ای

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

متغیر مخدوش کننده. درواقع، در چنین شرایطی رابطۀ برقرار شدۀ بین x و y حاصل برهم کنشی مستقیم بین آنها نیست، بلکه متغیر دیگری که از آن به عنوان متغیر مخ ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آسان ترین راه

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در روانشناسی احساسات و هیجانات: عاطفۀ منفی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

توصیح دادن تشریح کردن توجیه کردن تبیین کردن تفسیر کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

جمع غیر صفر. زمانی است که یک فعالیت یا عملی نتیجه اش صفر نمیشود. برای مثال بریدن کیک جمع صفر است چرا که با تقسیم کیک، درنهایت کیک از بین میرود. اما ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برای تاکید: حقیقت این است که . . . ، راستش را بخواهید، البته و اگرچه هم معنی میده

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

مشخص بدیهی روشن و آشکار مسلم

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خاطر نشان کردن، اشاره کردن، بیان کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ظهور، پیدایش، تکوین ( مجازا تاریخچه )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

کشف و معرفی کردن چیزی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در روانشناسی مثبت گرا: جهت گیری مثبت

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کوچک سازی یا تعدیل نیرو که بر اثر عواملی همچون بروز مشکلات اقتصادی برای سازمان یا فرایندهای تغییر و تحول سازمانی که منجر به برچیده شدن برخی از پست ها ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

نشانگر چیزی بودن، حکایت داشتن از چیزی، بیانگر چیزی بودن، دلالت داشتن بر چیزی، معنی دادن، از نظر منطقی مصداق داشتن.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

در زمینۀ پژوهش، کتاب، اثار هنری و . . . معنی پژوهش، کتاب ( اثر ) ، اثر هنری و . . . میده.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

موج دوم روانشناسی مثبت گرا

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

در سخن: وزین، منطقی، حساب شده

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برقراری ارتباط مجازی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پخش و گسترش داشتن. برای مثال رایتل، همراه اول و ایرانسل در سراسر کشور شعبه دارند ( شعب آنها در سراسر کشور پراکنده شده است )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به یک دیگر وابسته بودن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

کار عاطفی به نوعی یعنی ویرایش کردنِ احساساتْ طوری که بر احساسِ فرد دیگر تاثیر بگذارد. این کار هم در محیط های رسمی و هم غیررسمی رخ می دهد، ولی معمول ...

پیشنهاد
٠

فرصت های کارآفرینانه

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اتاق، دفتر، اتاقک، کابین مجال، فرصت

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

دربارۀ نیاز محقق کردن، برآوردن، تامین کردن ملاقات کردن، مواجه شدن سازگاری، تطابق

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در روانشناسی به معنای خودتنظیمی ( برای مثال هیجانها، احساسات، یادگیری و . . . )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درونی سازی بازخورد

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

فی ذات مهم بودن اهمیت ذاتی داشتن چیزی راصرفا به خاطر خودش خواستن.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

استخر خزانه، مجموعه اتحاد، یکپارچگی، همکاری روی هم گذاشتن، یک کاسه کردن، تجمیع کردن ( پول، فکر، منابع و. . . )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تجمیع شدن، ائتلاف تشکیل دادن یک کاسه کردن منابع و. . . برای رسیدن به نتایج بالاتر و بهتر. برای مثال رفقا پولهاشون رو میگذارند روی هم و برای یک شب ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

ترغیب و تحریک کردن، برانگیختن ( انگیزه، منابع و . . . ) بسیج کردن ( امکانات، منابع، نیروهای انسانی و . . . ) فراهم و مهیا کردن، آماده کردن ( امکا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همسانی شبیه بودن متحد بودن اجتماع بودن دربارۀ لباس مثلا میگیم یونیفورم ( لباس متحدالشکل یا یکسان، مثل لباس مدرسه، لباس اداری ) .

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بخش بخش کردن جدا ساختن منفک کردن بخش بندی کردن مثلا بیای بودجه و پولت رو بخش بندی کنی برای مصارف مختلف زندگیت

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

صرف کردن ( مثل زمان ) از خود مایه گذاشتن سرمایه گذاری کردن ( مالی ) سرمایه گذاری کردن ( معنوی مثل ارتباطات )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سفت، سخت چسبیدن سفت و سخت به یک موضع خاص ( داشتن نوعی تعصب ) انعطاف ناپذیری ( دربارۀ فکر، دیدگاه دیگران یا تغییر ) جمود ( فکری )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اثرگل آفتاب گردان این دیدگاه که ریشه در روانشناسی مثبت گرا نیز دارد و یکی از اصول و مبانی اصلی آن را تشکیل میدهد، برآن است که همانطور که گل های آفت ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

اجزای تشکیل دهنده مولفه ها عناصر

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کم، اندک، کوچک در ارتباط با تغییرات، میزان کم، میزان اندک. برای مثال، گفته میشود شخصیت در طول زمان تغییرات اندکی پیدا میکند.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تحولی، تحول آفرین تحول گرا نوعی سبک رهبری و نوعی سبک یادگیری نیز هست.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوباره با استفاده از. . . . عطف به . . . باتوجه به . . . . دوباره برگردیم به . . . . ( فلان دیدگاه یا نظریه )

پیشنهاد
٠

به شکست های فوق العاده پاداش دهید

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واجب، الزامی، بایدی، الزام آور،

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

ذات، جوهره، فروهر، ماهیت، گوهر، عطرمایه، هستی، وجود، عصاره/ اسانس ( دربارۀ عطر و موارد خوراکی ) معنای معنوی: مهم، اساسی، مطلب اصلی، ماهیت، ریشه