پیشنهاد‌های مهدی کشاورز (٢,٩١٥)

بازدید
٥,٠٧٤
تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

اِسکه در گویش اسفهانی. هاپچه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

تنه دادن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

تنه دادن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

باید که ادبیات حقوقی یا "فرهنگ داتیک" در ایران در گذر زمان و تا اندازه ای که می شود از واژگان تازی پیراسته گردد. هرچند شوربختانه چنین کاری را امروز ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

باید که ادبیات حقوقی یا "فرهنگ داتیک" در ایران در گذر زمان و تا اندازه ای که می شود از واژگان تازی پیراسته گردد. هرچند شوربختانه چنین کاری را امروز ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

در اندازه، در حد امکان = تا می شود

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

زیر پیگرد، در پیگرد، در زیر پیگرد

پیشنهاد
١

پدیده های ناگهانی یا پیش بینی نشده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

تازگی، پیدایش

پیشنهاد
٠

تازگی و دیرینگی بنیادین

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

تازگی و دیرینگی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیدایش جهان

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

شایمند، روا، شدنی، پیش بینی پذیر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

پذیرفتنی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

بوم، بوم و بر بوم و بوم و بر به چم ناحیه، منطقه و سرزمین در سروده های سرایندگان: بفرمود تا قیصر روم را / بیارند سالار آن بوم را ( فردوسی ) دل خزینه ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

بوم، بوم و بر بوم و بوم و بر به چم منطقه، ناحیه و سرزمین در سروده های سرایندگان: بفرمود تا قیصر روم را / بیارند سالار آن بوم را ( فردوسی ) دل خزینه ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

بوم به چم متن، زمینه ( کاغذ و پارچه ) گزارنده نقش دیبای روم / کند نقش دیباچه را مشک بوم ( نظامی ) در و دیوار و بوم آسمانه / نگاریده به نقش چینیانه ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

فرساز = صنعتگر فرسازی = صنعتگری فرساخت = صنعت فرساختها = صنایع

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

فرساز = صنعتگر فرساخت = صنعت فرساختی = صنعتی فرساختها = صنایع

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

افزاره واژه ای ست به جای قطعه در فرساخت ( صنعت ) . افزاره مکانیکی افزاره الکترونیکی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

کُشَن = کشت افزار نوواژه "کشن" به چم ابزار کشتن که آمیخته از تکواژهای [کُش= بن کنونی کارواژه کشتن] و [ - َ ن = پسوند ابزار] را می توان به جای واژاک ( ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

درود ُ سپاس ناسزا گویی در هیچ شرایطی پذیرفتنی نیست. همراه با پوزش خواهی از سوی این برادر کوچکتر، کاربر بالا از کجا می داند کسانی که نام برده، یک کس ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

درود در برخی باره ها به جای محکوم کردن می توان گفت " زیرخشم گرفتن، نکوهش کردن، سرزنش کردن، زشت شمردن : دولت ایران این اقدام تروریستی را محکوم کرد. د ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

درود در برخی باره ها به جای محکوم کردن می توان گفت " زیرخشم گرفتن، نکوهش کردن، سرزنش کردن، زشت شمردن : دولت ایران این اقدام تروریستی را محکوم کرد. د ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

وادار شدن، او به رد مال و پرداخت جریمه و دو سال زندان محکوم شد. او به بازگشت مال و پرداخت تاوان و دو سال زندان وادار شد.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

کارِش می توان این واژه را به جای اقدام، فعالیت و. . به کار گرفت.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

آدمکشی، هراس افکنانه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

درود ُ سپاس "گیج" واژه ای ست پارسی - پهلوی که در فرهنگنامه لغت فرس اسدی ( سده 5 ) آمده به معنای [احمق و ابله] و همچنین در معنای [خودستای و صاحب عجب و ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

شترگلو نامواژه ای که از گذشته های دور برای نامیدن لوله های خمیده به کار می رفت.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

شترگلو واژه "شترگلو" را برای هرچیز خمیده ( U شکل یا S شکل ) می توان به کار برد مانند راه آب ( سیفون ) زیر سینی ظرفشویی.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

سینی ظرفشویی یا لگن ظرفشویی به جای سینک ظرفشویی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

تُهی گشت از آمیخنه واژه ی "تهی گشت" می توان به جای معنای انگاری ( مجازی ) خَلَا بهره برد مانندمعنای خلا در واژاک ( اصطلاح ) [خلا قدرت] که به جای این ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

نادادگرانه، نادادمند

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

نیکی، سود، چاره، چاره کار نیکمندانه، سودمندانه، گاهی نیز خردمندانه او صلاح کارش را بهتر می داند. او چاره ی کارش را بهتر می داند. این سخن درست است و ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

نیکی، سود، چاره، چاره کار نیکمندانه، سودمندانه، گاهی نیز خردمندانه مصلحتِ کار=چاره ی کار این سخن درست است ولی گفتنش به مصلحت یا صلاح نیست. این سخن د ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

سود اندیش، نیک اندیش، چاره اندیش سودخواه، نیکخواه،

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

نیک اندیشی، نیک خواهی سود اندیشی، سود خواهی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

ناهومنی، نامردمی، نامردانه، ناجوانمردانه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

دست اندازانه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

هنجارمند

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

ناهنجار، ناهنجارمند

پیشنهاد
٧

آریو اروپایی با نگرش به اینکه واژه آریا در بنمایه های پارسی باستان و اوستایی و سانسکریت در چمار ( مفهوم ) نژادی و آیینی برای تیره های ایرانی و هندی ...

پیشنهاد
٤

زبانهای آریو اروپایی با نگرش به اینکه واژه آریا در بنمایه های پارسی باستان و اوستایی و سانسکریت در چمار ( مفهوم ) نژادی و آیینی ( دینی ) برای تیره ه ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

درود واژه صد یا سد، برگرفته از واژه ی سَت در پهلوی و سَتِم ( satem ) در اوستایی ست. نام این شماره در سانسکریت شَـتَ و در جایگاه پسوند به دیس شَتَم ( ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
-٤٣

درود در عربی از ریشه سه واجی ( د م ر ) واژگانی مانند دمار، تدمیر و . . ساخته شده ولی این نشان دهنده عربی بودن این ریشه نیست مانند بسیاری از ریشه های ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

تحت الشعاع قرار دادن = کنار زدن، زیردست کردن، خدشه دار نمودن، ناتوان کردن

پیشنهاد
٠

ناتوان شده بودن، کنار زده بودن، زیردست بودن،

پیشنهاد
٠

کنار زدن، زیردست کردن، خدشه دار نمودن، ناتوان کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
-٢٢

درود به همانگونه که در بالا هم گفتم، بودن یک واژه در گویشهای یک زبان، دلیل خدشه ناپذیر و دست اولی نیست به ویژه در ترکی که گویشورانش، قبیله هایی کوچرو ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

خواستگاه که در جایگاه برابر پارسی برای مقصد آورده شده نادرست است، خواستگاه به چم مبدا است. به جای مقصد، پیشنهادهای دوستان مانند رسشگاه و یا هدفگاه ...