پیشنهاد‌های افشین حاجی طرخانی (٨٩١)

بازدید
١,٥٠٦
تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حاصل، حاصله. نتیجه. پیامد. متعاقب.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در علوم نظامی:1 - تدارکات جنگی. 2 - مهمات جنگی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مردود، رد شده، تکذیب شده

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

متن خیلی طولانی یا کتاب خیلی حجیم و ملال آور ( برای نشان دادن نارضایتی این صفت به کار می رود )

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

واقف

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

اشاره به مؤسسان کشور ایالات متحد که اکثراً فری میسن بودند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شاهد عینی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نظام اعتقادی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

معنویت گرا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

کاپیتالیست به حامی کاپیتالیسم ( نظام سرمایه داری ) نیز گفته میشود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

طولانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مدرک عینی و محرز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

هم وند: هم گروهی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دمیدن در آتش چیزی / هیزم در آتش چیزی ریختن /آتش بیار معرکه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

1 - کسی که سِمت مهمی در بانک دارد 2 - کسی که صاحب یا مالک یا سرمایه گذار یک بانک است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

متعهد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

قبضه کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عصر روانگردان به دوره ایجاد تغییرات اجتماعی، موسیقی و هنری متأثر از مواد روانگردان گفته می شود که از اواسط دهه 60 تا اواسط دهه 70 میلادی رخ داد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

سه جلدی ( کتاب )

پیشنهاد
٠

محتمل و ممکن کردن چیزی، به ویژه چیزی که غیر محتمل یا عجیب است/ پررنگ کردن چیزی/ تقریباً معادل رنگ واقعیت بخشیدن به چیزی در فارسی. مثال We have ne ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

راهنمایی کردن / الهام بخشیدن، ایده و نظر دادن به کسی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

در معرض دید عموم قرار دادن هر چیزی، افشای عمومی هر چیزی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

غیر قابل انکار، مسلم، قطعی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

برادر روحانی ( لاتین: frater, انگلیسی: friar و فرانسوی: Fr�re‎ ) به طلبهٔ دینی صدقه گیر کاتولیک گفته می شود که هنوز به درجات بالاتر کلیسایی نظیر کشیش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

انقلابی، حامی انقلاب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١١

پابرجا ماندن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

be into something 1علاقه مند بودن به چیزی be onto something 2 کشف کردن و پی بردن به چیزی، ساختن چیزی، ارائه چیزی get onto somebody/something 3 سر و ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

جاه طلبانه

پیشنهاد
٨

پذیرفتن چیزی از روی ظاهر آن، بجای تحقیق و مطالعه در موردش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

با گذشت زمان in process of time As time passes; at a later time

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

مکاتب، طریقت ها

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

بی گناهی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

ساختارشکنی قبولاندن عقاید جدید و کاملاً متفاوت به مردم به ویژه در حوزه سیاسی و اجتماعی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

جکوبینیسم / جکوباینیسم ( مکتب جَکوبایت ها یا یعقوبی ها )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

نزدیک به پایان / منتهی / واپسین / آخرین waning days of the French Revolution روزهای پایانی، واپسین و منتهی به انقلاب فرانسه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

نظام فکری، نظام عقیدتی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

دو آتشه ( بار منفی دارد )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

عقیدتی ( چه مذهبی چه غیر مذهبی )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

توقیف یا مصادره اموال

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

بلند پایه، والا مقام، عالی مقام

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

فرد زحمت کش، سختکوش / فردی که به سختی کار میکند به ویژه در سطوح کارگری و غیر مدیریتی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

مصمم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

وقت co قبل از لغت found می آید یعنی مشارکت در تأسیس.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

تلفظ صحیح: فری مِیسِنِری / free mason در لغت به معنای بنّای آزاد است و فری میسنری به معنی میسن گرایی است. مکتب و اییئن میسن ها.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

ساختارشکن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

ممنوعه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

بی خبر و ناآگاه گذاشتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

متخلف

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

سیستم یا نظام گاه شماری، مثل سیستم گاه شماری هجری، سیستم گاه شماری میلادی و . . . ( سیستم دوست یابی هم معنی میدهد )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

اطمینان یافت ( see to it that )