freemasonry

/ˈfriːˌmesənri//ˈfriːmeɪsənri/

معنی: فراماسیونی
معانی دیگر: اصول عقاید و مراسم فراماسون ها، انجمن فراماسون ها، فراماسون گری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the principles, rites, and practices of Freemasons.

(2) تعریف: Freemasons collectively.

جمله های نمونه

1. He was very active in Freemasonry.
[ترجمه گوگل]او در فراماسونری بسیار فعال بود
[ترجمه ترگمان]در فراماسونری بسیار فعال بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The two rivals were nevertheless united by the freemasonry of the acting profession.
[ترجمه گوگل]با این وجود، فراماسونری حرفه بازیگری این دو رقیب را متحد کرد
[ترجمه ترگمان]با این حال، این دو رقیب از لحاظ حرفه بازیگری با یکدیگر متحد بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. There's a sort of freemasonry among people who race in cars.
[ترجمه گوگل]نوعی فراماسونری در بین افرادی که با اتومبیل مسابقه می دهند وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در میان مردمی که در ماشین مسابقه می دهند نوعی of وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Around my area, 50,000 men follow freemasonry and each has sworn to give his utmost allegiance to the Craft.
[ترجمه گوگل]در اطراف منطقه من، 50000 مرد از فراماسونری پیروی می کنند و هر کدام سوگند یاد کرده اند که نهایت وفاداری خود را با پیشه وران داشته باشند
[ترجمه ترگمان]در اطراف منطقه من، ۵۰۰۰۰ مرد از freemasonry پیروی می کنند و هر کدام سوگند یاد کرده اند که نهایت وفاداری خود را به صنایع دستی برسانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Emor had similarities with Freemasonry or Rosicrucianism.
[ترجمه گوگل]ایمور شباهت هایی با فراماسونری یا رزیکلاسیسم داشت
[ترجمه ترگمان]Emor شباهت های بسیاری با فراماسونری یا Rosicrucianism داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. All from personal experience agree that freemasonry brings the end of spiritual life in a church.
[ترجمه گوگل]همه از تجربه شخصی موافقند که فراماسونری پایان زندگی معنوی در کلیسا را ​​به همراه دارد
[ترجمه ترگمان]همه تجربیات شخصی اتفاق نظر دارند که freemasonry پایان زندگی معنوی را در کلیسا به ارمغان می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Franklin was a member of Freemasonry, and was elected Fellow of the Royal Society of the United Kingdom.
[ترجمه گوگل]فرانکلین عضو فراماسونری بود و به عنوان عضو انجمن سلطنتی بریتانیا انتخاب شد
[ترجمه ترگمان]فرانکلین عضو فراماسون و عضو انجمن سلطنتی انگلستان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. By mixing the occult sciences of Freemasonry and Rosicrucianism while conspiring to achieve precise political goals, the Illuminati became an actor on the world stage.
[ترجمه گوگل]ایلومیناتی با آمیختن علوم غیبی فراماسونری و رزیکلاسیسم و ​​در عین حال توطئه برای دستیابی به اهداف سیاسی دقیق، به بازیگری در صحنه جهانی تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]\"Illuminati\" با مخلوط کردن علوم پنهانی فراماسونری و Rosicrucianism در حالی که برای رسیدن به اهداف دقیق سیاسی توطیه کردند، به بازیگری در صحنه جهانی تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He enjoyed the freemasonry of the press.
[ترجمه گوگل]او از فراماسونری مطبوعات لذت می برد
[ترجمه ترگمان]از freemasonry مطبوعات لذت می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Finally, we will conclude with a brief review of freemasonry today.
[ترجمه گوگل]در نهایت امروز با بررسی مختصری از فراماسونری به پایان خواهیم رسید
[ترجمه ترگمان]در نهایت، ما با مروری کوتاه بر freemasonry امروز خاتمه خواهیم داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A long-term irritant to the police has been the ongoing allegation that some officers have been closely connected with freemasonry.
[ترجمه گوگل]یک عامل تحریک کننده درازمدت برای پلیس این ادعای مداوم است که برخی از افسران ارتباط نزدیکی با فراماسونری داشته اند
[ترجمه ترگمان]نگرانی طولانی مدت پلیس این ادعا را رد کرده است که برخی از افسران به طور نزدیکی با freemasonry ارتباط دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I have had to minister to several who have felt oppressed by their connection with freemasonry.
[ترجمه گوگل]من مجبور شدم به چند نفری خدمت کنم که از ارتباطشان با فراماسونری احساس ظلم کرده اند
[ترجمه ترگمان]من باید به چند نفر و چند نفر که در ارتباط با freemasonry ستم کرده اند دفاع کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. First, we will deal with the original occult links of freemasonry.
[ترجمه گوگل]ابتدا به پیوندهای غیبی اصلی فراماسونری می پردازیم
[ترجمه ترگمان]اول، ما با پیوند اسرار آمیز اصلی of سر و کار داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Today, the Knights Templar is the name of a branch of Freemasonry.
[ترجمه گوگل]امروزه شوالیه های معبد نام شاخه ای از فراماسونری است
[ترجمه ترگمان]امروزه، شوالی های هیکل نام شاخه فراماسونری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فراماسیونی (اسم)
freemasonry

انگلیسی به انگلیسی

• mutual understanding, brotherhood; principles of the freemasons
freemasonry is the natural friendly feeling that exists between people who are of the same kind.
freemasonry is the organization of the freemasons and their beliefs and practices.

پیشنهاد کاربران

تلفظ صحیح: فری مِیسِنِری / free mason در لغت به معنای بنّای آزاد است و فری میسنری به معنی میسن گرایی است. مکتب و اییئن میسن ها.
freemasonry ( علوم سیاسی و روابط بین الملل )
واژه مصوب: انجمن فراماسونی
تعریف: تشکیلاتی مخفی که مدعی گسترش همبستگی مردان آزادۀ جهان است

بپرس