hijack

/ˈhaɪˌdʒæk//ˈhaɪdʒæk/

معنی: ربودن
معانی دیگر: دزدیدن (به ویژه وسیله ی نقلیه با محتویات آن)، (با اعمال زور) گول زدن، کلاه سر کسی گذاشتن، اجحاف کردن، هواپیما ربایی کردن، اتوبوس ربایی کردن (بزور گرفتن هر نوع وسیله ی نقلیه با سرنشینان آن)، (عامیانه)، (در حین حمل و نقل) کالا ربایی کردن، سرقت مسلحانه کردن، زدن، jack high دزدی هواپیما وسایر وسائط نقلیه ومسافران ان

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: highjacks, hijacks, highjacking, hijacking, highjacked, hijacked
(1) تعریف: to take charge of (an airplane or other vehicle) by force, so as to compel it to go somewhere, to demand ransom, or the like.

(2) تعریف: to detain and rob (a moving vehicle).

(3) تعریف: to steal (goods) while they are being transported from one place to another.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to take part in hijacking.
اسم ( noun )
مشتقات: hijacker (n.)
• : تعریف: the act or an instance of hijacking.

جمله های نمونه

1. they hijack customers to buy unneccessary insurance
آنان مشتریان خود را مجبور می کنند که بیمه ی غیرضروری بخرند.

2. Two men tried to hijack a plane on a flight from Riga to Murmansk.
[ترجمه هادی خلیلی] دو مرد سعی داشتند برای دزدیدن هواپیما در آسمان از مقصد ریجا به مورمانسک
|
[ترجمه گوگل]دو مرد در پرواز ریگا به مورمانسک سعی کردند هواپیما را ربودند
[ترجمه ترگمان]دو مرد کوشیدند تا هواپیما را در پرواز از ریگا تا Murmansk ربودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He tried to hijack the guard into handing him the keys of the safe.
[ترجمه گوگل]او سعی کرد نگهبان را ربود تا کلید گاوصندوق را به او بدهد
[ترجمه ترگمان]سعی کرد نگهبانان را بدزدد و کلید گاوصندوق را به او بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Every minute during the hijack seemed like a week.
[ترجمه گوگل]هر دقیقه در طول هواپیماربایی یک هفته به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]هر دقیقه در زمان دزدی، یک هفته به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The hijack ended with the release of all the plane's passengers unharmed.
[ترجمه محمد] ربودن هواپیما با آزادسازی تمام مسافرانیکه صدمه ندیده بودند بپایان رسید.
|
[ترجمه گوگل]این هواپیماربایی با رهایی تمام مسافران هواپیما بدون آسیب به پایان رسید
[ترجمه ترگمان]این گروگان با رها کردن تمام مسافران هواپیما که صدمه ندیده بودند به پایان رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He made a desperate attempt to hijack a plane.
[ترجمه گوگل]او تلاش مذبوحانه ای برای ربودن یک هواپیما انجام داد
[ترجمه ترگمان]او تلاش نومیدانه ای می خواست که یک هواپیما را بدزدد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. For the congresswoman to attempt to hijack the noble, rationalist legacy of Britain’s greatest 20th-century peacetime premier for her own campaign is regurgitatively infuriating.
[ترجمه گوگل]تلاش این نماینده کنگره برای ربودن میراث نجیب و عقل‌گرای بزرگترین نخست‌وزیر زمان صلح بریتانیا در قرن بیستم برای کمپین انتخاباتی خود، بسیار خشمگین است
[ترجمه ترگمان]برای این عضو کنگره که تلاش برای ربودن این میراث اصیل و rationalist بزرگ ترین پادشاه زمان صلح قرن بیستم بریتانیا برای کمپین خود را به عمل آورد، خشم او را برانگیخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The hijack was organized by a group of opponents to the government.
[ترجمه گوگل]این هواپیماربایی توسط گروهی از مخالفان دولت سازماندهی شده بود
[ترجمه ترگمان]این آدم ربایی توسط گروهی از مخالفان دولت سازماندهی شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Financial globalization allowed a few to hijack the world's banking systems.
[ترجمه گوگل]جهانی شدن مالی به عده ای اجازه داد تا سیستم های بانکی جهان را ربودند
[ترجمه ترگمان]جهانی سازی مالی به چند نفر اجازه داد تا سیستم های بانکی جهان را به گروگان بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Hijack ing is a form of blackmail.
[ترجمه گوگل]ربودن نوعی باج گیری است
[ترجمه ترگمان]این یه جور اخاذی - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The hijack take place just after the plane take off.
[ترجمه گوگل]هواپیماربایی درست پس از بلند شدن هواپیما صورت می گیرد
[ترجمه ترگمان]سرقت درست بعد از سقوط هواپیما، جای اشغال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This second research did not discover conclusion abiogenesis hijack the incident influence to state of children mental hygiene.
[ترجمه گوگل]در این تحقیق دوم نتیجه‌گیری اثر ربوده شدن ابیوژنز بر وضعیت بهداشت روانی کودکان کشف نشد
[ترجمه ترگمان]این تحقیق دوم نتیجه گیری نکرد که abiogenesis اثر حادثه بر بهداشت روانی کودکان را مورد حمله قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They may hijack aircraft but they cannot hijack the message of Islam.
[ترجمه گوگل]آنها ممکن است هواپیما را ربودند اما نمی توانند پیام اسلام را ربودند
[ترجمه ترگمان]آن ها ممکن است هواپیما را می دزدند، اما نمی توانند پیام اسلام را می دزدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Real Zaragoza could hijack Lazio's offer River Plate goalkeeper Juan Pablo Carrizo after outbidding the Biancocelesti.
[ترجمه گوگل]رئال ساراگوسا می تواند پیشنهاد لاتزیو، خوان پابلو کاریزو، دروازه بان ریورپلاته را پس از پیشنهاد پیشنهادی بیانکوسلستی، ربوده باشد
[ترجمه ترگمان]Zaragoza Real می توانند offer Lazio River را پس از outbidding the، خوان پابلو Carrizo را مورد حمله قرار دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Fly me to Cuba. I hijack the plane.
[ترجمه ایلیا] من رو ( با هواپیما ) به سمت کوبا ببر ( پرواز کن ) . من هواپیما رو دزدیدم .
|
[ترجمه گوگل]مرا به کوبا پرواز کن من هواپیما را می ربایم
[ترجمه ترگمان] منو بزن به کوبا من هواپیما رو دزدیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ربودن (فعل)
abduct, hijack, snatch, rob, steal, grab, abstract, get, usurp, bag, ravish, hook, subduct, purloin, reave, shanghai, suck in

انگلیسی به انگلیسی

• act of hijacking, act of commandeering by force
steal goods which are being taken from one place to another; stop and rob a vehicle; seize an airplane or other vehicle by force
if someone hijacks a plane or other vehicle, they illegally take control of it by force while it is travelling from one place to another. verb here but can also be used as a count noun. e.g.the hijack began on tuesday during a flight from bangkok.

پیشنهاد کاربران

تحت کنترل گرفتن
مصادره به مطلوب
قبضه کردن
مصادره کردن.
مثلا کسی چیزی را به نفع خود مصادره می کند.
هک کردن، در مواقع استفاده در علوم کامپیوتر این معنی را می دهد
تصاحب کردن
معنی kasra کاملا جامع وصحیح بود
1. ربودن ( وسایل نقلیه ) و به کنترل درآوردن آن
The airliner was hijacked by a group of terrorists.
هواپیما توسط یک گروه تروریستی ربوده شد.
۲. چیزی یا کاری را به کنترل گرفتن ( در جهت یک هدف مشخص )
...
[مشاهده متن کامل]

Some people think the party has been hijacked by right - wing extremists.
بعضی افراد معتقد هستند که کنترل حزب به دست افراطی های راستگرا افتاده است.

✳ منبع
◼ معنی و تعریف
◀️ مثال
✳ 1ST
verb
[ obj]
1
a //: to stop and steal ( a moving vehicle //
◀️ He hijacked a truck, threatening the driver at gunpoint.
b //: to steal ( something ) from a moving vehicle that you have stopped//
...
[مشاهده متن کامل]

◀️ A band of robbers hijacked the load of furs from the truck.
2 : to take control of ( an aircraft ) by force
◀️ A group of terrorists hijacked the plane.
3 : to take or take control of ( something ) for your own purposes
◀️ The organization has been hijacked by radicals.
Other forms :
[H I J A C K noun plural - jacks [count
◀️recent airline hijacks
[H I J A C K E R noun plural - ers [count
◀️airline hijackers
[H I J A C K I N G noun plural - ings [count
◀️recent airline hijackings
✳ 2ND
◼to take control of an aircraft or other vehicle during a journey, especially using violence :
◀️ Two men hijacked a jet travelling to Paris and demanded $125, 000.
◼to take control of or use something that does not belong to you for your own advantage :
◀️He resents the way his ideas have been hijacked by others in the department
◼an occasion when someone uses force to take control of an aircraft or other vehicle :
◀️The hijack ended with the release of all the plane's passengers unharmed.
◀️He’s a leading suspect in the hijacking of the jetliner.
◼to force someone to give you control of a vehicle, aircraft, or ship that is in the middle of a trip :
◀️Gunmen tried to hijack their truck.

◼Someone who hijacks someone else’s ideas or plans uses those ideas and claims to have created them :
◀️The movie hijacks some of its style from "Blade Runner.

To take control of a plane by force usually for political reasons
از رو دست کسی زدن
از دست کسی درآوردن
تردید
هجوم
هواپیما ربایی
کلاه سر کسی گذاشتن
اجحاف کردن
زورگویی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس