پیشنهادهای افشین حاجی طرخانی (٨٩١)
1 - به آرامی پیدا شدن، به وجود آمدن 2 - رخ دادن اشتباهات و عیوب 3 - به آرامی و به دقت به جایی رفتن https://dictionary. cambridge. org/dictionary/en ...
ناظر یا مشاهده گر کم دقت یا کم توجه https://www. merriam - webster. com/dictionary/casual observer
1 - مخفی شدن از چیزی، مثلا خطر 2 - طفره رفتن از پاسخ به سوال https://idioms. thefreedictionary. com/duck and cover
گرفتن تصمیم سرنوشت ساز http://www. idioms4you. com/complete - idioms/drop - the - hammer. html
جُکِ خوبی بود ( برای برای اینکه حرفی که شنیده اید، مسخره بوده ) https://www. ldoceonline. com/dictionary/that - s - a - good - one
تا حدی درست بودن ( نه کاملاً ) https://www. ldoceonline. com/dictionary/as - far - as - it - goes
نادیده گرفته شدن، مغفول ماندن یا بی توجه ماندن ( غیر عمد ) در یک جامعه، نظام یا . . . https://idioms. thefreedictionary. com/fell through the cracks
یا حتی کمتر، یا کمتر https://www. yourdictionary. com/if - that
1 - کار زیاد و بیش از حد از کسی یا چیزی کشیدن 2 - مالیات اضافه گرفتن https://www. ldoceonline. com/dictionary/overtax
in time : پیش از وقت on time: سر وقت
از بین رفتن یا دور شدن چیزی شنیدن چیزی مثل صدای زنگ https://www. ldoceonline. com/dictionary/there - goes - something - somebody
کاملاً تضاد یا مغایرت داشتن با آنچه که مردم باور دارند یا می پذیرند. https://www. macmillandictionary. com/dictionary/british/fly - in - the - face ...
یخ تاق
معادل فارسی: خودت دست به کار شوی به خاطر اینکه شخص دیگر قادر به انجام کار مشخصی نبوده.
رخ دادن
1 - عقیده قوی یک شخص 2 - اختلاف نظر بین دو نفر https://www. ldoceonline. com/dictionary/contention
1 - خیلی دور از هم یا دور از چیزی 2 - طیف گسترده 3 - مقیاس وسیع https://idioms. thefreedictionary. com/far afield https://www. dictionary. com/brows ...
سازگار شدن و وفق شدن با چیز جدیدی مثلا سبک زندگی یا مکان جدید یاشغل جدید https://www. macmillandictionary. com/dictionary/british/settle - into
پاسخ مستقیم به یک فرمان یا احضار https://www. usingenglish. com/reference/idioms/come to call. html
زحمت کشیدن برای انجام کاری، تلاش برای انجام کاری. خود را به دردسر انداختن برای انجام کاری https://idioms. thefreedictionary. com/go to the trouble
حاوی طلا، مثلا سنگهای معدنی دارای طلا در خود
جلوی دید همگان، آشکارا.
سردرگم
اصطلاح: شرح یک واقعیت به طوری که به مذاق شنونده خوش آید ( که ممکن است با تحریف آن واقعیت همراه باشد ) https://idioms. thefreedictionary. com/put a ...
اصطلاح: متفاوت
تقریباً، حدود https://www. merriam - webster. com/dictionary/more like
عادی و معمولی https://www. macmillandictionary. com/dictionary/british/plain - old
1 - جست و جوی کامل چیزی 2 - تلاش برای کسب اطلاعات از کسی یا چیزی https://www. collinsdictionary. com/dictionary/english/dig - around
با انگشتان چیزی را ( مثل گُل ) بیرون کشیدن. https://www. oxfordlearnersdictionaries. com/definition/english/pinch - off
تقریباً، حول و حوش، در نواحی.
معادل heads start مزیت، پیشرفت اولیه، امتیاز
( اصطلاح ) : وحشت زده کردن افراد به طوری که خارج از قاعده عمل کنند.
بار اخلاقی، مسئولیت اخلاقی
کاملاً درست، کاملاً دقیق. https://www. merriam - webster. com/dictionary/dead - on
قریب به یقین. تقریباً قطعی.
شکست در ابتدای کار
علامه ی دهر. همه چیزدان.
در جایی مستقر شدن، در جایی ماندگار شدن و خو گرفتن. در جایی ریشه دواندن. مثل یک شهر جدید. https://www. ldoceonline. com/dictionary/put - down - root ...
موضوع بحث و اختلاف نظر
به تاریخ اخیر و جدید. به تازگی
تمام عیار، همه جانبه، شدید
غنی
پابرجا
( اصطاح ) : میشه روش شرط بست، میشه بش اطمینان کرد، چیزی که وقوعش حتمی است. https://idioms. thefreedictionary. com/a good bet https://www. collinsdi ...
تماس
تا حدی، تا بخشی، تا قسمتی، حدوداً ، تقریباً، قسمتاً https://dictionary. cambridge. org/dictionary/english/be - something - of - a - sth https://www. ...
بیش از ، متجاوز از، افزون بر. https://www. merriam - webster. com/dictionary/upwards of
( نجوم ) : پیش دنباله دار، پیش شهاب سنگ
پذیرفته شدن چیزی https://idioms. thefreedictionary. com/go over
بسیار گسترده و بزرگ ( حفره، زخم و . . . ) https://www. ldoceonline. com/dictionary/gaping