پیشنهادهای محمدرضا فیروزجایی (٢١٢)
غرغری، نق نقو
برو تو کارش ( خوردن )
بنظرم وقتی با کلمه ی دیگری که اون هم معنای اشتیاق و احساس داشته باشه همراه بشه بهتر باشه سرشار از. . . ترجمه بشه یا ترکیبی مشابه
نازک نارنجی ( ؟ )
نازنازی
توجه و حساسیت و کنجکاوی ( نسبت به حال و وضع دیگران )
عذاب
بنده و مطیع
به رسمیت شناختن
آنطور که فهمیدم معنی این کلمه چیزی شبیه همان "نسخی" سیگار در فارسی خودمان است. آنچه دوستان به آن اشاره داره مخفف کلمه ی faggot است که یعنی کونی و اوب ...
that is
در مورد توافق و مذاکره: کوتاه آمدن، مصلحت، نرم شدن
با توجه به اینکه بعضی جاها برای بیان خصوصیات غریزی و ناخودآگاه بکار می ره می شه گرایش و اولویت هم ترجمه کرد
فرد را به صفتی خواندن ( به معنای برچسب منفی و ملامت )
کلافه و خسته کردن
وقوف
مسلط بودن ( در سخن )
شیوایی
گام و سرعت صحبت کردن: بیان
نرم، روان، سلیس، شیوا، گویا، جاری، پیاپی
سلیس
روان و شمرده و سلیس
گرفتن و [مطلب را در هوا] قاپیدن به معنی فهمیدن و درک کردن
مربی یک فن و مهارت
زل زدن ( ؟ )
صاف، مستقیم
اگر �عصبی� رو به معنی کسی که مثلا نشسته و نگرانه، دلخوره، بی قراره، بی طاقته و با استرس پاهاشو تکون می ده در نطر بگیریم بعنوان ترحمه ی مناسب برای این ...
عصبی/پریشان/آشفته
برنامه نویسی عصبی زبانی
جناب مازیار ایرانی عزیز. واژ ه ی ویچار که گفتید، پیچار درست است که به معنی روش و صفت و کردار است، نه توصیف و گزارش و شرح. پیروز باشید
پاراسل، پاراسل سواری. جزو سرگرمی های آبی که یک یا دو نفر سوار بر یک پاراشوت ( چتر ) به کمک طنابی که پاراشوت را به قایقی در میانه ی دریا بسته می دارد، ...
to realize, understand, or discover something: As you've probably sussed by now, Chris likes football.
برآیند
نخ نما در مورد لباس ؟
Miss take برداشت اشتباه بدفهمیدن عوضی گرفتن بد برداشت کردن
بهترین ترجمه همون توسری خور هست
به دام افتادن/انداختن
در مازندران کُماج نام دارد
کوهساری
پیاپی
ترتیبی پی در پی زنجیره ای
جای جای
تحکیم کردن تقویت کردن
درباره ی عکس و تصویر: واضح
خبر چیزی را دادن
علامت چیزی بودن
توفان
operated, moved, or controlled by a specified person or source of power.
خیلی زیاد خیلی قوی
چگالش