پیشنهاد‌های محمدرضا فیروزجایی (٢١٢)

بازدید
١٩٤
تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غرغری، نق نقو

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برو تو کارش ( خوردن )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

بنظرم وقتی با کلمه ی دیگری که اون هم معنای اشتیاق و احساس داشته باشه همراه بشه بهتر باشه سرشار از. . . ترجمه بشه یا ترکیبی مشابه

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

نازک نارنجی ( ؟ )

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نازنازی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

توجه و حساسیت و کنجکاوی ( نسبت به حال و وضع دیگران )

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عذاب

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بنده و مطیع

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به رسمیت شناختن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

آنطور که فهمیدم معنی این کلمه چیزی شبیه همان "نسخی" سیگار در فارسی خودمان است. آنچه دوستان به آن اشاره داره مخفف کلمه ی faggot است که یعنی کونی و اوب ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

that is

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در مورد توافق و مذاکره: کوتاه آمدن، مصلحت، نرم شدن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

با توجه به اینکه بعضی جاها برای بیان خصوصیات غریزی و ناخودآگاه بکار می ره می شه گرایش و اولویت هم ترجمه کرد

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فرد را به صفتی خواندن ( به معنای برچسب منفی و ملامت )

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

کلافه و خسته کردن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وقوف

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

مسلط بودن ( در سخن )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شیوایی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گام و سرعت صحبت کردن: بیان

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نرم، روان، سلیس، شیوا، گویا، جاری، پیاپی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیس

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روان و شمرده و سلیس

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

گرفتن و [مطلب را در هوا] قاپیدن به معنی فهمیدن و درک کردن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

مربی یک فن و مهارت

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد

زل زدن ( ؟ )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

صاف، مستقیم

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

اگر �عصبی� رو به معنی کسی که مثلا نشسته و نگرانه، دلخوره، بی قراره، بی طاقته و با استرس پاهاشو تکون می ده در نطر بگیریم بعنوان ترحمه ی مناسب برای این ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عصبی/پریشان/آشفته

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برنامه نویسی عصبی زبانی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جناب مازیار ایرانی عزیز. واژ ه ی ویچار که گفتید، پیچار درست است که به معنی روش و صفت و کردار است، نه توصیف و گزارش و شرح. پیروز باشید

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پاراسل، پاراسل سواری. جزو سرگرمی های آبی که یک یا دو نفر سوار بر یک پاراشوت ( چتر ) به کمک طنابی که پاراشوت را به قایقی در میانه ی دریا بسته می دارد، ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

to realize, understand, or discover something: As you've probably sussed by now, Chris likes football.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

برآیند

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

نخ نما در مورد لباس ؟

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

Miss take برداشت اشتباه بدفهمیدن عوضی گرفتن بد برداشت کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦٢

بهترین ترجمه همون توسری خور هست

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

به دام افتادن/انداختن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

در مازندران کُماج نام دارد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

کوهساری

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

پیاپی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

ترتیبی پی در پی زنجیره ای

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

جای جای

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

تحکیم کردن تقویت کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

درباره ی عکس و تصویر: واضح

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

خبر چیزی را دادن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

علامت چیزی بودن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

توفان

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

operated, moved, or controlled by a specified person or source of power.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

خیلی زیاد خیلی قوی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

چگالش