پیشنهاد‌های علی اکبر منصوری گندمانی (١,٣٠٦)

بازدید
٢,٠٠٩
تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٦

شنا کردن، آب تنی کردن!

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

آب تنی کردن، غسل کردن، شنا کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

1 - چراغ راه بودن، پیشگام بودن، مبتکر بودن! 2 - یک روش جدید پیدا کردن.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧

اصطلاح ) به جاده محکم چسبیدن، اصطلاحی غیررسمی برای هندلینگ بالای یک خودرو و چسبندگی اون به جاده هنگام رانندگی. This type of cars will hug the road ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦٤

اتوموبیل ) اصطلاح عامیانه امریکایی : ابوقراضه، لکنته

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧

اصطلاح قدیمی عامیانه ) ماشین قراضه، لکنته

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

مترادف با off the beaten track 1 - مسیر پرت و دور افتاده، مسیر آفرود، کوره راه، جای بکر و کمتر رفت و آمد شده، خارج از شهر و مسیر اصلی! 2 - غیر عادی، ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

Dump در اینجا یعنی رها کردن کسی، ترک کردن و قطع رابطه عاشقانه، ولی واژه fake - dump یعنی وانمود به ترک کردن کسی - رها کردن جعلی یا ساختگی طرف مقابل ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١١

سر به راه باش، در راه درست قدم بردار، مطابق اصول، قانون و عرف عمل کن، حد وسط را انتخاب کن، متعادل باش مثال: I used to be a drunken thug, but now I w ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٥

1 - ساندویچ های گرد و کوچک مثل همبرگر کوچک! 2 - یک نوع لاک پشت آبزی وابسته به آب شیرین بومی آمریکا که بعنوان حیوان خانگی یا همون pet نگهداری می شود. ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٦

اتومبیل ) دیفیوزر، پخش کننده هوا! یک صفحه آئرودینامیکی از جنس پلاستیک، کامپوزیت و یا حتی الیاف کربن یا همون فیبرکربن که در زیر سپر اتومبیل نصب میشود ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

صفت ) با پوشش کرومی، کروم اندود، با روکش کرومی، آب کروم داده شده! This chrome - plated tailpipe is really beautiful این لوله اگزوز کروم اندود واقعا ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨

اسم ) اصل این کلمه فرانسوی بوده و معادل با Exemplify و illustrator میباشد! نشان دهنده ( با مثال و نمونه ) ، کسی یا چیزی که با مثال و نمونه چیزی را ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

1 - مسافری که روی صندلی عقب نشسته ولی مدام تو کار راننده دخالت میکند. 2 - شخصی که در عرصه سیاست یا تجارت همیشه سعی میکند اوضاع را کنترل کند در حالیک ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٣

همون old هست اما بصورت خودمونی و غیررسمی! ? Who helped you Mike's good ole dad

پیشنهاد
٧

به همان معنای stand the test of time است 1 - دوام آوردن، خوب کار کردن و محبوب ماندن بعد از یک مدت زمان طولانی 2 - در اثر مرور زمان هنوز ارزش خود را ...

پیشنهاد
٧

اصطلاح ) حرف چرت و پرت زدن، چرت گفتن، حرف بیجا زدن! Sorry, I put my foot in my mouth ببخشید، چرت و پرت گفتم!

پیشنهاد
١٥

اصطلاح ) رفتار کردن با کسی به نحوی که اون شخص با شما رفتار کرده! ، تلافی کردن، مقابله به مثل کردن. Don't make me stoop to his level مجبورم نکن که ک ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

همان perfect هست که در متن های مربوط به گربه ها بیشتر استفاده می شود چون purr همون صدای خرخر گربه در این کلمه بکار رفته! Purr perfect=purrfect گفتن ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٥

به ماشین قدیمی، ارزان قیمت و خیلی کار کرده هم beater میگویند، شاید اصطلاح نزدیک تو فارسی همون لگن خودمون باشه!!! A: Dude, this car is a beater B: ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨

اصطلاح مربوط به ماشین بازها ) به خودروی دست دوم، قراضه، زنگ زده، از رده خارج، کلاسیک یا مدرن، ( از هر نوع برند یا شرکت ) ، گفته میشود که یک "ماشین با ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

اصطلاح ) پشت فرمون ( نشستن ) ، رانندگی کردن مثال ) I'm so excited to be behind the wheel of my own car

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧

اعتماد به خدا، توکل بر خدا، ایمان مثال: Do you complain that life is not fair? Do you blame others for your present situation? What you really need ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥٩

نازک، پر مانند، کم پشت، نامنظم، مبهم 1 - Wispy eyebrows ابروهای پر مانند ( شبیه پر ) - ابروهای کم پشت! 2 - I have a few wispy memories of childhood ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥٤

اثر گذاشتن، تأثیر گذاری ( بر روی کسی یا چیزی ) این اصطلاح معمولا با یک صفت هم همراه است مثل good, bad, strong و غیره! He tried to make a good impres ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٥

اصطلاح ) محدودیت ها را کنار بزن، از مرزها فراتر رفتن، این اصطلاح با دو اصطلاح زیر هم معنا میباشد Push the envelope Push the boundaries کنایه از خلا ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

صفت ) به معنای تپنده The pounding heart قلب تپنده!

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٢٨

صفت ) 1 - ذاتی، فطری، بالفطره، طبیعی، غریزی مثال: Humans are hardwired for speech انسان ها بالفطره سخنگو هستند! Mothers are hardwired to protect th ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧

افزایش شتاب، بالا بردن شتاب مثال: This supercar is ready to up the momentum این ابر خودرو، برای ارتقای شتاب آماده است!

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

صفت ) پرواز زده، جت زده! Jet lag یا پرواز زدگی به حالتی گفته میشود که در آن تنظیم خواب فرد پس از پروازی طولانی و به علت اختلاف ساعت مبدأ با مقصد پروا ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

اصطلاح ) خیلی تحت تاثیر قرار گرفتن کسی مثال: Color me impressed خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم! Color her confused خیلی گیج شده! Color you embarrasse ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

از خجالت سرخ شدن، شرمنده و خجالت زده!

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١١

پول رزرو شده برای استفاده در مقاصد غیرقانونی ، بخصوص برای رشوه های سیاسی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

صفت ) مسلم، بی چون و چرا! The undisputed fact حقیقت مسلم!

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

اصطلاح ) به سختی کار کردن، I want to work my ass off میخوام که بسختی تلاش کنم.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧

پیشگام، مبتکر، trailblazer، پیش قدم، Pioneer

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٩

همان Traffic هست که گاهی به این صورت یا بصورت traffick نوشته میشود. بغیر از تمام تعریف هایی که برای عبارت traffic آمده، به معنای تجارت، خرید و فروش ...

پیشنهاد
٢١

ورق را برگرداندن علیه کسی، ( بطوریکه بجای اینکه آن شخص برای شما مشکل ایجاد کند، شما برای آن شخص مشکل ایجاد میکنید ) ، اوضاع را به سود خود عوض کردن، ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

اصطلاح ) تو ذوق کسی زدن، رویای کسی را خراب کردن مثال، Look, I hate to burst your bubble, but there is no way you're getting into Harvard! You're a C ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١١

به یکباره زیر گریه زدن، He burst out crying او به یکباره زد زیر گریه!

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤٦

ناحیه تناسلی، ناحیه ژنیتال، He groped her crotch

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٣٠

1 - اسم ) مخفف، سمبل، علامت مثال: US stands for the Uncle Sam US مخفف عمو سام است. 2 - فعل ) تحمل کردن، حمایت کردن، تایید کردن، به معنای مثال: Ma ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٧

1 - به نیابت از دیگران، از جانب دیگران 2 - بخاطر دیگران، بخاطر سود یا مصلحت دیگران

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

1 - به نیابت، از سوی، از جانب 2 - بخاطر - مثال برای 1 - On behalf of the entire company, I would like to thank you for all your work من به نیابت ا ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨

ژست ( مصنوعی ) گرفتن، حالت خاصی بخود گرفتن، نقش بازی کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨

ژست گرفتن، حالت خاصی بخود گرفتن، نقش بازی کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٥٩

Stalking به معنی تحت نظر داشتن، کمین کردن و تعقیب کسی ( معمولا زنان یا دختران ) بصورت غیرقانونی و بطور مداوم که البته جرم نیز میباشد و کسی که این کار ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨٩

1 - اسم ) یک فایل صوتی دیجیتالی قابل دسترس در اینترنت برای دانلود شدن به کامپیوتر یا دستگاههای موبایل. 2 - فعل ) پاد کست کردن، یک فایل صوتی دیجیتالی ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦٩

اصطلاح اینفرمال اینترنتی ) محتوا یا عنوانی که هدف عمده اش جذب مخاطب بیشتر و جلب توجه بازدید کنندگان است برای تشویق و وسوسه آنها به کیلیک کردن و دیدن ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢١

حرکت شلاقی یا شلاق وار!