پیشنهاد‌های علی اکبر منصوری گندمانی (١,٣٠٦)

بازدید
٢,٠١٢
پیشنهاد
٧

یه عالمه کار ریخته سرم، خیلی کار دارم، خیلی گرفتارم، خیلی سرم شلوغه! ( البته گاهی بجای neck از elbow استفاده می شود که آن هم به همین مفهوم است ) .

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

بصورت وارونه پشتک یا معلق زدن بخصوص در هوا، ( به قول خودمون ) قیچی برگردون در فوتبال! What a Goal, it was an amazing backflip goal چه گلی! اون یک گل ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

فوتبال ) گل قیچی برگردون در فوتبال را bicycle Goal یا Backflip می گویند.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨

یک کلمه اسپانیایی است به معنای پایین، سطح پایین، کم، پست ، پایینی، تحتانی، زیرین

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

مترادف با God - man و برگرفته از همین عبارت یعنی 1 - حضرت مسیح 2 - مرد مقدس، پیشوا و راهنما ( کسی که انسان ها را به دین خدا راهنمایی میکند ) 3 - تجسم ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

1 - عیسی مسیح ( ع ) ، 2 - یک مرد مقدس، یک پیشوا، راهنما ( که به دین خدا راهنمایی می کند 3 - تجسم خدا در وجود و شکل انسان، موصوف به صفات خداوندی!

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

آزار و اذیت جنسی زنان در مکان های عمومی بخصوص با متلک گفتن، ایجاد مزاحمت برای زنان در خیابان، پارک و. . .

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

بازرگانی ) دگرسان ساز کردن روش یا نوع پرداخت ، جابجا پذیر کردن، تبدیل پذیر کردن، ( حقوق ) تخفیف پذیر کردن، قابل باز خرید

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦٠

عبارت یا عبارت فعلی ) یعنی ( یهو ) از دهنم پرید مثال I'm sorry I said that. It just slipped out ببخشید که اونو گفتم، فقط ( یهو ) از دهنم پرید!

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

غیررسمی ) به قول خودمون یعنی سوتی دادن، اشتباه لپی، لغزش زبان و اشتباه هنگام حرف زدن، گفتن چیزی که نمیخواستید بگید. مثال I accidentally called John b ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٥

غیررسمی ) مترادف با trip off the tongue یعنی کلمه، عبارت یا اسمی که براحتی تلفظ می شود و گفتنش لذت بخش است به قول خودمون براحتی تو دهنمون یا رو زبونم ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٣

غیررسمی ) مترادف با Roll off the tongue یعنی کلمه یا عبارتی که گفتنش راحت و لذت بخش است و بقول خودمون رو زبونمون راحت می چرخه، مثال، This word doesn' ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٣

غیررسمی، کلمه یا عبارتی یا آهنگی که به قول خودمون نقل دهان یا ورد زبون کسی باشد. مثال This phrase has become an earworm for me since morning این عبار ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

تکیه کلام افراد عادی را pet phrase و تکیه کلام افراد مشهور را catch phrase میگویند.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤٠

تکیه کلام افراد مشهور را catch phrase و تکیه کلام افراد عادی pet phrase میگویند.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠

1 - هنر تزیین یک سطح یا شی ( معمولا اشیا دور ریختنی که دیگه کاربردی ندارند و به نوعی زباله محسوب می شوند ) بوسیله چسباندن تصاویر یا طرح های زیبا بر ر ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

اصطلاح ) برقراری یک توازن، توازن برقرار کردن. مثال He needs to strike a better balance between his work life and his family life او باید بین زندگی کا ...

پیشنهاد
٢

سخت گیر باش، محکم بمان! مماشات یا سازش نکن، استوار بمان!

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٩

Three Musketeer = سه تفنگدار

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٨

دست از سرم بردار، تنهایم بگذار، اذیتم نکن، راحتم بذار!

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

اصطلاح ( آمریکا شمالی ) ، قسر بیرون رفتن از تنبیه، در رفتن از تنبیه.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٩

رو به بهبودی، در حال خوب شدن، در حال شفا یافتن، بهتر شدن مثال She's been ill with the flu but she's on the mend now او بخاطر آنفولانزا ناخوش احوال بو ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

قسر در رفتن از چیزی، گیر نیفتادن بخاطر چیزی، قسر بیرون رفتن ، ( مثال ) If I thought I could get away with it, I wouldn't pay my taxes at all. اگر فکر ...

پیشنهاد
٢

اقتصاد ) استراتژی مومنتوم ( در ) سرمایه گذاری، ( روش یا قانون تکانه و یا شتاب در سرمایه گذاری یا بازار مالی، ) این استراتژی شامل سرمایه گذاری در جهت ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤٤

اقتصاد ) تکانه، شتاب،

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٢

معطوف به سابق، گذشته نگر، وابسته به گذشته، ex - post volatility نوسان گذشته نگر،

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

مالکیت توسط شیطان، مالکیت جن،

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢١

جن زده، در تصرف جن، مترادف با possessed

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٩

اصطلاح ) Can't say boo to a goose اشاره و تاکید دارد بر کسی که بسیار خجالتی، کم حرف، عصبی، ترسو باشد که بخاطر همین خصوصیات رفتاری نمی تواند حتی یک غا ...

پیشنهاد
٤

اصطلاح ) اشاره دارد به اینکه طرف از بس خجالتی و یا ترسو هست جرات یک هو کردن یک غاز را هم ندارد ، معنای کلی :او بسیار خجالتی و یا ترسو هست

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

روانشناسی ) برون پندار، در این اختلال که از برون فکنی شدید تر است فرد همیشه در تصوری که از خود آرمانی دارد زندگی می کند و پیوسته با شکست و ناکامی روب ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٩

روانشناسی ) حواس پرت، پریشان، سردرگم،

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٩١

اصطلاح ) مشغول بودن، دست کسی بند بودن، I'm tied up right now درحال حاضر دستم بنده، ( به کاری مشغولم ) .

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٨

1 - بستن یا نگه داشتن چیزی یا کسی با طناب، بند و. . . 2 - محدود کردن. مثال برای 1 - I tied the luggage down so that it wouldn't fall off the roof of ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

حذف یا اضافه تاخیری، حذف یا اضافه اضطراری مثلا حذف یا اضافه تاخیری یک واحد درسی در کالج که فرم های مخصوص دارند. که بصورت LATE ADD/DROP FORM ( فرم حذف ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

حذف اضطراری واحد درسی ( در کالج یا دانشگاه ) مثال This is a Late Add/drop Form این یک فرم حذف و اضافه ( حذف، اضافه ) اضطراری است.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

حذف اضطراری واحد درسی ( در دانشگاه یا کالج )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

حذف اضطراری ( مثلا واحد درسی ) مثال، ( course late drop ) or ( credit late drop ) یا مثلا حذف و اضافه اضطراری یک واحد در دانشگاه که فرم های مخصوص دار ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٥

ساعت تدریس 50 دقیقه ای، واحد درسی، مثلا At many universities a course count as 1 credit hour در بسیاری از دانشگاه ها یک کلاس ( دوره یا واحد آموزشی ) ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٥

واحد درسی، واحد ( در دانشگاه ) که بیشتر بصورت credit تنها بکار می رود ولی گاهی هم بصورت course credit بکار می رود.

پیشنهاد
٤

اصطلاح ) نگاه کردن به کسی یا چیزی از روی لذت، مثال if you like luxury cars, feast your eyes on these اگر ماشین های لوکس را دوست دارید با لذت به اینها ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

موقعیت پر تنش، موقعیت استرس زا، وضعیت دلهره آور، موقعیت ملتهب، موقعیت احساسی، موقعیت هیجانی. مثال، I always try to stay away from a charged situation ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠٦

احساسی، پر تنش، پر هیجان، هیجان انگیز، پر استرس، شوک آمیز، دلهره آور،

پیشنهاد
٣

Taking the receiver from one's hand , مثلا من گوشی تلفن ( ثابت ) را از دستش گرفتم و گذاشتم در گوشم . I took the receiver from his hand and placed it ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

اجرای تمرین، اجرای مشق، تمرین کردن ( مثلا تمرین نظامی، تمرین آتش نشانی، زلزله و. . . ) we ran drills to prepare for things like this ما جهت آمادگی مق ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٣

به گل نشستن ( کشتی ) ، برخورد به زمین

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

درخت گیلاس ژاپنی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٦

تو اینو همینجوری داری میگی ( که من خوشم بیاد ولی در واقع این طور فکر نمیکنی )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

چالش چابی بانی ، در این چالش هر چه تعداد بیشتری از مارشمالو ( یک نوع شیرینی پفکی که به پف نبات هم معروف است ) بتوانید در دهانتان جای دهید برنده میشوی ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦٥

بازیافت کردن زباله، فرقش با recycle اینست که در reclaiming مواد آن زباله تغییر نمیکند و صرفا در این نوع بازیافت همان مواد مصرفی با انجام پروسه بهسازی ...