پیشنهاد‌های علی اکبر منصوری گندمانی (١,٣٠٦)

بازدید
٢,٠٤٢
تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٥

چیزی یا کسی را ( با ضربه ) به زمین انداختن، خراب کردن، خرابکاری کردن.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨٥

1 - نگاهی به اطراف انداختن، به دور و بر نگاه کردن، ( معمولا به خاطر اینکه ببینند چی به چیه؟ یا کنکاش کردن ) ، مثال: Can I look around your store میتو ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

صفت ) منحصر بفرد، تک از نوع خودش! This masterpiece is really one - of - a - kind thing این شاهکار واقعا یک چیز منحصر بفرد است.

پیشنهاد
٧

حالا که صحبت کسی یا چیزی شد ( به میان آمد ) مثال Now, speaking of Mike's birthday, what else should I do حالا که صحبت از تولد مایک شد، چه کار دیگری ب ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٩٣

دلقک

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣١

کلفت و کوتاه، خپل و پهن، ضخیم و کوتاه، نخراشیده نتراشیده، Stubby fingers انگشتان کوتاه و کلفت.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١١

خاموش کردن چیزی ( مثلا ته سیگار ) با فشار دادن قسمت انتهایی آن به یک سطح سفت، He stubbed his cigarette out in the ashtray اون ته سیگارش رو در زیر سی ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

انگشت شست پا ( تصادفی ) به چیزی سفت برخورد کردن I stubbed my toe against the desk انگشت شستم رو به میز کوبیدم

پیشنهاد
٨

اصطلاح ) ترک چیزی بعنوان یک کار بد، عطای چیزی را به لقایش بخشیدن، انجام دادن یک کاری را متوقف کردن چراکه احساس میکنید ارزشش رو ندارد که به اون کار اد ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٨

به ماشینهای قدرتمندی گفته میشود که نسبت به کلاس سدانهای سواری، دارای شاسی بلندتری نسبت به زمین هستند و قادر به حرکت در مسیرهای سخت یا آفرود هستند شام ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤٧

Also ) Suburban Utility Vehicle ) شاسی بلند برون شهری که از CUV یا همان Crossover Utility Vehicle کراس اوور ها ، بزرگتر و مخصوص جاده های آفرودی هستند

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧

دیگر زیاد، دیگر خیلی، don't go over there much anymore دیگر زیاد به آنجا نروید

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٣

ضرری ندارد که. . . ، بد نیست که. . . ، بهتره که. . . ، it wouldn't hurt her to walk instead of going in the car all the time براش بد نیست که بجای این ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

ضرری ندارد که. . . ، نمیتونه بد باشه که. . . ، بد نیست که. . . ، It couldn't hurt you to do the ironing for once ضرری ندارد که برای یکبار هم که شده ا ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

چه قیافه تهاجمی!، چه قیافه خشنی! ( اصطلاحی برای ظاهر خشن، اسپرت و تهاجمی خودرو )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٤

غوطه ور نمودن، غرقه کردن،

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠

مونروف ، نوعی سانروف سقف اتوموبیل!

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

قراره ( مسیر ) ناهموار بشه! Saddle up, it's going to get bumpy ( اسب ) رو زین کن، قراره که ( مسیرمون ) پرچاله چوله بشه!

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١

قراره ( مسیر ) پرچاله چوله باشه! قراره که ( مسیرمون ) ناهموار باشه، Hang on tight, it going to be bumpy محکم بنشین، قراره مسیرمون پر از دست انداز باش ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٣

زین کردن ( اسب ) ، آماده کردن، اسب رو زین کن!حاضر شو که بریم! زین کردن و سوار شدن!

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

وحدت گرا، یکتا گرا، معتقد به وحدانیت خدا، یگانه گرا

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥٢

اصطلاحی برای نشان دادن اینکه شما آماده و خواستار رقابت در یک مسابقه یا انجام یک کار مشکل هستید Time to bring it on زمان آماده شدن برای رقابتی مشکل، ی ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٣٥

1 - به معنای : شرط می بندم ( برای مواقعی که شما از یک چیزی کاملا مطمئن هستید که درسته و اتفاق می افتد اگر چه نمی توانید آنرا ثابت کنید مثلا I bet you ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠٠

( بله ) حتما! مطمئنا! مطمئن باشید! You will pick up Alice after school, won’t you?" "You bet. " ( شخص اول ) تو آلیس را بعد از مدرسه سوار میکنی می آور ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢١

1 - خود کلمه bah یک حرف ندا می باشد و برای موارد انزجار و نفرت ، تحقیر یا دلزدگی از چیزی یا کسی بکار می رود مثل اه، اوغ و. . . و کلمه humbug معانی زی ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

اینجا، این بالاست! It's up here in the clouds where I wish to be اینجا، این بالاست داخل ابرها ، جایی که من آرزو می کنم باشم!

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤١

بعهده شماست، اختیار با شماست، میل خودته!تصمیم با شماست ( نه من ) !

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨٥

فرقش با test , exam, quiz اینه که سوالات پرسیده شده برای بازخورد موضوعی است ولی در آن سه تا اینگونه نیست ، test با exam فرق چندانی ندارند ولی در انگل ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

از دیدنت در اینجا خیلی تعجب کردم! عجیبه که شما را اینجا ملاقات میکنم! انتظار نداشتم شما را در اینجا ببینم!! ( شاید، چه عجب از این طرفا یا چی شد یادی ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٨

شروع ( اثر دارو ) onset of effect for drug

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠

مترادف با cry for joy از شدت خوشحالی گریه کردن ، گریه شادی، اشک شوق! "My parents were crying Tears of Joy when they heard about me getting accepted t ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

گریه شادی، از شدت شادی گریه کردن I wept for joy while watching this video موقع دیدن این ویدئو، از خوشحالی گریه کردم

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

پرداخت غرامت

پیشنهاد
٣

پرداخت غرامت شغلی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

آواز دسته جمعی خواندن با ( آهنگ مورد نظر ) همراهی دسته جمعی با یک آهنگ یا ارکستر ، ( وقتی یک آهنگی اجرا میشود عده ای از تماشاگران قسمت هایی از آن اهن ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١١

صفت ) اکشن، پرجنب وجوش، مثال I liked the Die hard movie because it was an action - packed movie من فیلم جان سخت را دوست داشتم چونکه یک فیلم اکشن بود

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧٤

نادیده انگاشتن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٨

کودک آزار، متجاوز جنسی،

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

شستشوی گوش، ( توسط پزشک برای تمیز کردن گوش )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

1 - رها شدن، خلاص شدن، دور انداختن ( چیز ناخواسته یا دیگه بدرد نخور ) ، دست به سر کردن ( کسی ) ، دک کردن، از سر باز کردن ( شخص آزار دهنده ) مثال: We ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٩

از شر چیزی خلاص شدن، رها شدن از چیزی Do away with any doubts از هرچی شک و تردید هست، خلاص شو!

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

دنبال کردن، همراهی کردن، تعقیب کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧

پانزدهم مارس، . نیمه مارس، ( روزی که به تقویم رومی روز کشته شدن ژولیوسزار است )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

صفت ) منحصر به مورد، منحصر به موضوع، مثلا عوامل یا فاکتورهایی که منحصر به یک مورد یا موضوع خاصی هستند را Case - specific factors میگویند

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

عامل مورد خاص، عاملی که مختص مورد خاصی است

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٤

صفت ) بدون فکر، نسنجیده، عجولانه، بی ملاحظه، بی فکر ، بدون اندیشه

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

قانون فراگیر،

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٨٤

روایت، توضیح، توجیه،

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٨

فوتبال ) مترادف کلین شیت، دروازه بسته، در طول دیدار یا مسابقه، هیچ گلی دریافت نکردن، دروازه را بسته نگه داشتن!

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

فوتبال ) دروازه بسته، کلین شیت ( یعنی دروازه بان در طول دیدار دروازه اش را بسته نگه داشته است ) . مترادف با shutout