پیشنهادهای علی اکبر منصوری گندمانی (١,٣٠٦)
بهانه گیری، سرکوفت زدن، خرده گیری، مته به خشخاش گذاشتن، انتقاد الکی به چیزی یا کسی کردن!
غیررسمی ) شخص دیوانه یا کم عقل، خل و چل، مجنون He's a real whack job او یک آدم خل و چل واقعیست.
غیررسمی ) اسپرت، در مورد ماشین یعنی یک ماشین جمع و جور با شتاب سریع، در مورد لباس همان معنی تیپ اسپرت، تیپ غیررسمی ولی شیک و جذاب!
خودرو ) کامپکت سریع، نقلی با شتاب سریع، جامه و لباس ) تیپ غیررسمی ولی جذاب و شیک، تیپ اسپرت!
فلاپ دور گلگیر ماشین، زه پلاستیکی یا فلاپ دور گلگیر خودرو را Fender flare میگویند
عالیجناب، قربان، ( واژه ای است که قضات دادگاه را با آن خطاب می کنند بیشتر برای ادای احترام ، مثل your majesty که به معنای والاحضرت، اعلیحضرت، سرورم و ...
ماهیت واقعی چیزی را فهمیدن مثال : My boss saw through my lie and scolded me for faking sickness رئیسم به ماهیت واقعی دروغم پی برد و مرا بخاطر تظاهر ...
جاده آسفالته، سنگفرش شده با آسفالت، آسفالت کردن Many farmers had tar - sealed the roads to their front gates بسیاری از کشاورزان جاده ها را تا جلوی ...
آسفالت کردن، جاده آسفالت شده
یک اصطلاح برای شکسته نفسی و فروتنی یک نفر. من کمترین، من ساده، من بی شیله پیله، مثال You guys are already familiar with lil old me, but allow me to ...
Be in awe of someone یعنی برای کسی احترام زیادی قائل بودن، I'm always in awe of ladies out there doing big things. من همیشه در آنجا احترام زیادی بر ...
خاطرخواهی عاطفی و غیر جنسی یک دختر به دختر دیگر. علاقه شدید یک زن به زن دیگر ( البته این نوع دوست داشتن و علاقه از روی شهوت جنسی نیست ) مثال An examp ...
درست، دقیقا، صاف، I punched Mike smack - bang in the middle of his face من با مشت، درست زدم وسط صورت مایک.
ضرب المثل ) تا زمانی که تمام خطرات را پشت سر نگذاشته ای، خوشحالی نکن. ( شاید نزدیک به ضرب المثل خودمون در زبان فارسی باشد که میگه نشاشیده شب درازه )
پوسیده در جهنم ،
As fuck یا af برای تاکید بر یک صفت در متن های فضای مجازی بکار برده میشود، اینفرمال و عامیانه ) به شدت، فوق العاده، خیلی زیاد مثلا: Crazy af یعنی بش ...
یک قدم جلو بودن، یک گام جلو بودن ( در رقابت ) مثال: Try to stay/be/keep one jump ahead of the competition/rival. سعی کن یک گام از رقیب جلو باشی!
بی دلیل نیست که. . . ، مثال: It's not for nothing that interior decorators the world over look to the English country garden for glorious inspiration ...
موردنظر
نتایج موردنظر،
جامعه آماری موردنظر،
اصطلاح ) وعده سر خرمن به کسی دادن،
زیاده خواه
حریص، زیاده خواه
چروکیده، چروک شده،
روان شناسی ) وحشت از میکروب، کسی دچار اختلال وسواسی ترس از میکروب است.
تصور کردن اینکه چیزی درسته درحالیکه اینطور نبوده!، به اشتباه تصور کردن، تا بحال اشتباه فکر کردن، مثال: I'm sorry, I was under the impression that you ...
هماورد کسی بودن، I was not a match for him in strength من در قدرت هماورد او نبودم، / ( خودمونی ) زورم بهش نرسید!
ژست گرفتن برای عکس برداری، ژست عکس گرفتن،
اصطلاح پزشکی ) مجاور مفصلی، نزدیک به مفصل، مثلا: Juxta articular muscles عضلات مجاور مفصلی، عضلات نزدیک به مفصل
( مراسم ) کلنگ زنی: Ground - breaking ( ceremony ) , groundbreaking, sod - cutting, Sod - turning
( مراسم ) کلنگ زنی
مراسم کلنگ زنی ( برای پی ریزی ساختمان یا پروژه جدید )
کشتن حیوانات ضعیف تر و بیمار از یک گونه جانوری برای 1 - اصلاح نژاد آن گونه جانوری 2 - کم کردن جمعیت آن گونه 3 - برای جلوگیری از انقراض نسل حیواناتی ک ...
لژ ( در رستوران ها )
- خفه کننده آتش، چیزی که از طریق نرساندن هوا به آتش باعث خاموش شدن آن میشود. ( مثل پتو، خاک و. . . ) - اتوموبیل ) دامپر، ضربه گیر، وسایل مکانیکی یا ...
موظفم بهتون بگم!
1 - مستقیم بطرف چیزی یا کسی رفتن، به سمت هدف پیش رفتن، 2 - چیزی را نشان کردن، مد نظر داشتن، تمرکز کردن، بیشتر مورد توجه قرار دادن، مثال برای 1 - The ...
این اصطلاح یعنی have another think coming به قول خودمون یعنی: "سخت در اشتباه بودن"، مثال: If you think you're going to marry my daughter, you've got ...
نور خورشید را جذب کردن، آفتاب گرفتن، حمام آفتاب، از آفتاب لذت بردن
1 - دود کردن و تمام کردن تایر اتومبیل در تیک آف ، دونات و یا دریفت که در اثر هرزگردی یا همون بکسوات کردن زیاد چرخهای عقب بوجود می آید. ( تایر دود کرد ...
تاخت زدن یک کالای کهنه با جدید با پرداخت مابقی آن با پول، ( معمولا اتومبیل ) . مثال : He recently traded in his Jeep for a red Mercedes او اخیرا اتوم ...
اصطلاح ) به کنترل در آوردن چیزی با اعمال فشار و خشونت، بر چیزی یا کسی غلبه کردن بوسیله زور. مثال: The army took city after city by storm ارتش با خشون ...
حواسم پرت شد، حواسم نبود، I was distracted by someone else حواسم توسط یک نفر دیگر، پرت شد. ( حواسم رو یه نفر دیگه پرت کرد )
حواسم نبود
I was distracted حواسم پرت شد، حواسم نبود. I distracted him حواسش رو پرت کردم.
مخفف "I have got you" ، این اصطلاح که مخففش میشود "got you" در تلفظ سریع بصورت "gotcha" گفته می شود. 1 - یعنی : گیرت آوردم، مچت رو گرفتم، 2 - یعنی: م ...
ما مچ او را حین ارتکاب دزدی ماشین گرفتیم.
پایبندی و تبعیت، تمکین ( از کسی یا چیزی مثلا قانون یا درخواستی )
ضرب المثل ) معادل فارسی آن میشود، مرغ از قفس پریده یا پرید، You let the genie out of the bottle گذاشتی تا مرغ از قفس بپرد، ( منظور از ضرب المثل یعنی ...