پیشنهادهای سانیار امینی (٥٠٢)
تجهیز کردن، وسایل موردنیاز را فراهم کردن
اخته نشده
عظیم الجثه، غول پیکر
سال های زیادی
جذاب و جالب
حرکت کند پیشروی آهسته
چند برابر شدن
داخل قلعه
فشار سنج
مرحله
پای پیاده و با سرعت حرکت کردن
که گفته می شود. . .
قاطع
در انگلیسی بریتانیایی پس از صفات خاصی با بند اسمی می آید و معنی خاصی ندارد: It was necessary that we should see the Grand Duke.
بارز
به دست آوردن حافظه
گردش، سفر
پول زیادی به دست آوردن
در خط مقدم جبهه بودن
آزاد کردن، معاف کردن
چشمان حسرت بار
اشراف داشتن
محلهٔ کثیف
با رسیدگی و توجه شایسته
طرز تهیه
باد مخالف
بدوی
فرح انگیز، جان بخش
مناطق روستایی دورافتاده و پرت
هتلدار
نشان دادن صفت یا ویژگی خاصی
نشانه
میزی که به دیوار می چسبانند
مقدار بسیار زیاد
انتقاد شدید کردن
شدیداً انتقاد کردن
مورد انتقاد شدید واقع شده
با لحنی ستایش آمیز
جلو آمدن
مسافر عرشه مسافری که کابین یا اتاقک کشتی در اختیار ندارد و به ایستاده های اتوبوس و قطار مانند هستند.
در آوردن مثال: در آوردن چاقو از جیب، درآوردن نامه از کشو
اوراق اعتباری
قراردادهای پولی
شیاد
تلاطم
فاصله بین کف کشتی تا سطح آب
حق الزحمه
و شرکا
سفر یا مسافرت روان و بدون مشکل
حرکت کردن کشتی بخار