پیشنهادهای سلمان پناهی (٣٣)
اسم ( n ) جانبداری، تعصب ( از/نسبت به یک حزب، گروه، شخص، جنش یا هدف سیاسی/ اجتماعی ) تبعیض آمیز به نفعِ یک حزب، گروه، شخص، جنش یا هدف سیاسی/ اجتماع ...
1. افتضاح، مزخرف، گند، بی کیفیت. – مترادف: rundown - shabby - cheap - worthless - inferior - substandard a crummy little room/boat - a crummy job 2. ...
1. با تحمل، متحمل، شکیبا، صبور – مترادف: forbearing - patient 2. ( نگرش ) روادار، روادارانه، تاهل آمیز – مترادف: permissive - lenient - unbiased - un ...
( اسم جمع٬ اصطلاح آمریکایی ) جایگاه یا سکوهای تماشاگران یک استادیوم ورزشی روباز که از ردیف هایی از نیمکت های فاقد تکیه گاه و ارزان قیمت ساخته شده باش ...
( عامیانه - نظامی ) در خدمت سربازی یا نظام وظیفه: از زیر کار در رفتن، از انجام وظیفه شانه خالی کردن. وقت گذرانی دور از چشم مافوق Hey where's smith at ...
( هنر و مُد - کاربرد عامیانه/محاوره ای ) تحریک آمیز، بحث برانگیز و جسورانه. پیشگام، پیشرو، نوآور و جریان ساز.
لاغرمردنی ( فرهنگ معاصر پویا )
( ماهیگیری ) سرب یا سینک ماهیگیری: وزنه ای است از جنس سرب که به نخ قلاب ماهیگیری وصل و از آن به منظور افزایش سرعت فرو رفتن و لنگر انداختنِ قلاب در ...
1. تصلیب/صَلب/چارمیخ 2. به صلیب /چارمیخ کشیدن 3. شمایل عیسای مصلوب منبع: ویکی پدیا و فرهنگ معاصر پویا
کلیسای مهد ( عربی: کنیسة المهد ) واقع در شهر بیت لحم، محل تولد عیسی مسیح ( بر پایه انجیل و باور مسیحیان )
( شهرسازی – برنامه ریزی/طراحی شهری ) محله مسکونی با دسترسی محدود ( به ساکنین، مهمانان آنها و افراد دارای مجوز تردد ) . اینگونه محلات بصورت "محصور" ...
سودا / آب گازدار / آب کربناته Carbonated water / Soda water / Sparkling water / Bubbly water / Fizzy water
سودا / آب گازدار / آب کربناته Carbonated water / Soda water / Sparkling water / Bubbly water / Fizzy water
متحد کردن/شدن - یکی کردن/شدن - به هم پیوستن ( منبع: فرهنگ معاصر پویا ) به هم دوختن ( تکه های پارچه )
- تعامل/ارتباط/رابطه متقابل یا دوطرفه
doomscrolling/doomsurfing اصطلاحی جدید با بارِ معنایی منفی ست که به عمل اِفراط در پیگیری اخبار منفی و ناراحت کننده در اینترنت اِطلاق می شود که می توا ...
doomscrolling/doomsurfing اصطلاحی جدید با بارِ معنایی منفی ست که به عمل اِفراط در پیگیری اخبار منفی و ناراحت کننده در اینترنت اِطلاق می شود که می توا ...
توصیف/مشخص/متمایز شده با . . . صفت/مشخصه/ وجه تمیز دهنده یا ویژگی مُعرفِ چیزی بودن This style is characterized by classical simplicity - این سبک ب ...
باب و مُد روز بودن to be in vogue If something [is in vogue], it [is] very popular, fashionable and trendy e. g. Pale colours are much more in vogue ...
- ( قدیم - انقلاب کبیر فرانسه ) انقلابی تندرو/افراطی از طبقه کارگر که ضد بورژوازی و نظام سلطنتی است. ( ملقب به پابرهنه انقلابی ) - ( معاصر ) هر انق ...
جناب فربد خان، سلام و ممنون بابت توجه و نکته خوب و بجایی که بهش اشاره کردی. اگه اشتباه نکرده باشم حتی استفاده متأخرتری هم از این واژه داشتیم: مثلاً م ...
پابرهنگان انقلابی: دسته ای از مردم عادی طبقه ی فرودست فرانسه در اواخر قرن هجدهم میلادی که به سبب فقر و کیفیت پایین زندگی خود تحت حاکمیت لویی شانزدهم٬ ...
1. محوطه آماده کردن اسب ها پیش از مسابقه 2. چراگاه اسب ( منبع: فرهنگ معاصر پویا ) ( مسابقات اسب دوانی ) محوطه ای که در آنجا اسب ها قبل از ورود به ...
شلوار سه ربعی، شلوار زیرزانو ( منبع: فرهنگ معاصر پویا ) ( اروپای قدیم ) شلوار کوتاه/شلوارک/نیم شلواری جذب یا تنگی که تا زیر زانو می آمد و به همراه ...
- ثابت و مقطوع ( غیرقابل تغییر ) چون پیشتر اینگونه معین و مقرر شده: fixed laws/prices/income - نهادینه و تثبیت شده در ذهن، جزمی: fixed beliefs/opini ...
[صفت] 1. منظم 2. روشمند، قاعده مند، نظام مند 3. حساب شده، طراحی شده، برنامه ریزی شده ( منبع: فرهنگ معاصر پویا ) - کار یا عملِ سیستماتیک، از روی "ب ...
- نحوه اقدام یا انجام عملیات در موردی خاص که سابقاً جوابگو بوده و تایید شده پس بعنوان نمونه/ الگو/ راهنما برای نحوه اقدام یا انجام عملیات در آینده بر ...
( اسم ) مایع سفیدکننده، ماده رنگ بَر ( فعل ) 1. سفید کردن/شدن 2. بی رنگ کردن/شدن 3. رنگ ( چیزی را ) بردن 4. ماده سفیدکننده زدن به ( چیزی ) ( منبع ...
صفت ( شخص/فرد ) : - مبتلا به نوستالژی ( تجربه ی حسِ غم و اندوهِ توأم با حسرت ناشی از یادآوری فرد، مکان یا دوره ای در گذشته که با شادمانی و رضایت خاط ...
دلالت یا اشاره به برتری ذهن بر جسم دارد ( قدرت تلقین ) : استفاده از قدرت ذهنی برای غلبه بر مشکلات فیزیکی/جسمانی در فراروان شناسی نیز از این عبارت بر ...
( صفت ) اعتمادکننده، خوش اعتماد، خوش باور - خوش بین، زودباور، ساده دل ( منبع: فرهنگ معاصر پویا ) مترادف: unsuspecting - unsuspicious - confiding - ...
( فرد یا ایدئولوژی ) عَوام گرا/پوپولیست و عمدتاً نژادپرست. چون ریشه کلمه آلمانی است، نگارش صحیح دو نقطه بالای حرف o دارد.
نوعی نیزه مخصوص ماهیگیری که انتهای دسته آن از چند چنگک نوک تیز تشکیل شده است