پیشنهادهای طاهر شریعتپناهی (١٨٧)
بازگماری
بازگماشتن، بازگماردن
شیرینِ جان؛ عزیزِ جان
دست و دل ( کسی ) لرزیدن؛ دچار تردید شدن
جملۀ معترضه؛ میانجمله
به حال عادی برگشتن؛ بازگشتن به حالت عادی
forest جنگل grove; wood بیشه؛ بیشه زار jungle جَک وجنگل؛ سیاه جنگل
سرهای ( مان/تان/شان ) را توی هم کردن، دور هم حلقه زدن
چُغُلی کسی را کردن
( حالت ) جان کندن، سکرات موت
( سیمِ ) گردن بُر
نظر . . . را دربارۀ چیزی جویا شدن
عوارض طبیعی زمین، عوارض طبیعی کرۀ زمین
ردیف بودجه
از دنیا طلبکار بودن
بی تنازل، تنازل ناپذیر
be humbling به [کسی] درس تواضع دادن
[فرهنگ، سبک پوشش، آهنگ/ترانه] کوچه بازاری
( میزان چیزی را ) یک پله افزایش دادن/تقویت کردن/بالا بردن
هول و ولا به جان کسی انداختن
مرگ یک بار شیون هم یک بار
راه راست
بگیروببند کردن، سرِ [مجرمان] خراب شدن
به ضرب و زور انجام دادن/پیش بردن، به هر ضرب و زوری که هست تمام کردن، به صورت مکانیکی به انجام رساندن
بر درستی چیزی صِحّه گذاشتن
طرحی نو درانداختن
تخس و آتشپاره
double down on something توان مضاعفی را صرف کاری کردن
از دنیا طلبکار بودن، از همه طلبکار بودن
لطف آمیز
لطف آمیز
تغییر رَویه/تغییر هدف/تغییر وظیفه/تغییر مأموریت دادن، رَویۀ دیگری در پیش گرفتن
تغییر رَویه/تغییر هدف/تغییر وظیفه/تغییر مأموریت دادن، رَویۀ دیگری در پیش گرفتن
elegantly simple به طرز دلنشینی ساده
دوچندان
جامِگانی، خیاطتی، دوزندگانی، درزی گرانه، جامه ورانه
جَنَم
آموخته سازی
معادل انگلیسی در اشعار کهن فارسی: winemaster، toastmaster، winebringer، wine steward/ stewardess
قوارۀ پارچه ( توپ پارچه: roll )
حجم نقدینگی
[گربه] بیدانجیری
گربۀ بیدانجیری ( بیدینجیلی )
[public - private [enterprise [pseudo - private [enterprise
مغلطه
بیانگر/مُبیّن چیزی بودن، معرف چیزی بودن، به منزلۀ چیزی بودن
متداوم، تداوم دار، باتداوم
spill" the beans" صحیح است.
مُرغ نیش [در زبان پهلوی: مُروْنیش] نیشیدن: مشاهده کردن، رصد کردن ( ستارگان، نشانه ها را دیدن ) نیشان، نیشانَگ = نشان، نشانه َaugur در روم باستان کسی ...
به غایت