پیشنهادهای امیرحسین سیاوشی خیابانی (٣٣,٥٥٢)
لشکرآرا. [ ل َ ک َ ] ( نف مرکب ) لشکرآرای. آراینده ٔ لشکر. منظم کننده ٔ لشکر. آنکه تعبیه ٔ سپاه کند. سردار لشکر. فرمانده سپاه : همه نیزه داران شمشیرز ...
لشکرآرا. [ ل َ ک َ ] ( نف مرکب ) لشکرآرای. آراینده ٔ لشکر. منظم کننده ٔ لشکر. آنکه تعبیه ٔ سپاه کند. سردار لشکر. فرمانده سپاه : همه نیزه داران شمشیرز ...
لشکرآرا. [ ل َ ک َ ] ( نف مرکب ) لشکرآرای. آراینده ٔ لشکر. منظم کننده ٔ لشکر. آنکه تعبیه ٔ سپاه کند. سردار لشکر. فرمانده سپاه : همه نیزه داران شمشیرز ...
لشکرآرا. [ ل َ ک َ ] ( نف مرکب ) لشکرآرای. آراینده ٔ لشکر. منظم کننده ٔ لشکر. آنکه تعبیه ٔ سپاه کند. سردار لشکر. فرمانده سپاه : همه نیزه داران شمشیرز ...
تحت الامر ، زیر فرمان
تحت فرمان
مناسبات
مناسبات
مناسبات
مناسبات
صلح آمیز
از خر شیطان پائین آمدن
!Back down
چشممون به هم افتاد
می تونم درکت کنم. . . .
I can keep you up
?Where do you stand in your family ?In what order is someone as children in the family
چقدر می گیرین؟
leave it to me
leave it to me
اون با من
Knock on wood
دربارت اشتباه ( فکر ) می کردم
درود بر شما
I salut you
چیزی می نوشی ؟
!Never say die
چیزی می خوری ؟
تن در مده !
رگ خواب کسی را به دست آورردن
have a way with somebody
impressive
!It is impressive قابل تحسینه !
everything in the garden is ˈlovely/ˈrosy ( British English, saying, often ironic )
everything in the garden is ˈlovely/ˈrosy ( British English, saying, often ironic ) everything is satisfactory, is going well, or could not be better
everything in the garden is ˈlovely/ˈrosy ( British English, saying, often ironic )
everything in the garden is ˈlovely/ˈrosy ( British English, saying, often ironic )
You were greatly missed
surfeit
surfeit
surfeit
Be full of beans
You are really dressed تیپت منو کشته !
. . . . . . . منو کشته !
?Has the penny dropped
?Has the penny dropped
- پیروزبخت ؛ که بخت مساعد و غالب دارد. که از لحاظ بخت پیروز است. خوشبخت : شه از مهر فرزند پیروزبخت در گنج بگشاد و بر شد به تخت. نظامی. اشارت کند تا ...
- پیروزبخت ؛ که بخت مساعد و غالب دارد. که از لحاظ بخت پیروز است. خوشبخت : شه از مهر فرزند پیروزبخت در گنج بگشاد و بر شد به تخت. نظامی. اشارت کند تا ...
- تنگ بخت ؛کم نصیب. کم بهر. کم بخت. که بخت تنگ و نامساعد دارد : مگر تنگ بختت فراموش شد چو دستت در آغوش آغوش شد. سعدی.
- تنگ بخت ؛کم نصیب. کم بهر. کم بخت. که بخت تنگ و نامساعد دارد : مگر تنگ بختت فراموش شد چو دستت در آغوش آغوش شد. سعدی.