پیشنهاد‌های امیرحسین سیاوشی خیابانی (٣٢,٤١٧)

بازدید
٥,٧٧٢
تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بنه بردن از جایی ؛ کوچ کردن از آنجا : تو اصل فتوحی و من از این شهر خواهم بنه بردن ز بی فتوحی. سوزنی.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بنه بردن از جایی ؛ کوچ کردن از آنجا : تو اصل فتوحی و من از این شهر خواهم بنه بردن ز بی فتوحی. سوزنی.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در دنبال همه ؛ آخر همه. آخر از همه. ( یادداشت مؤلف ) . پس از همه. بعد از همه.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در دنبال همه ؛ آخر همه. آخر از همه. ( یادداشت مؤلف ) . پس از همه. بعد از همه.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در دنبال همه ؛ آخر همه. آخر از همه. ( یادداشت مؤلف ) . پس از همه. بعد از همه.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دنبال بریده ؛ ابتر. دم بریده. ( یادداشت مؤلف ) .

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دنبال بریده ؛ ابتر. دم بریده. ( یادداشت مؤلف ) .

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مشک دنبال ؛ دم سیاه. که دمی سیاه دارد : به بر زرد یکسر به تن لعل پوش همه مشک دنبال و کافورگوش. اسدی.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اندک دنبال ؛ دم کوتاه. که دم خرد و کوتاه دارد: آمد برون ز بیشه یکی زرد سرخ چشم لاغرمیان و اندک دنبال و پهن سر. مسعودسعد.

پیشنهاد
٠

go to town

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

not in this lifetime ‘Would you go out with him after he dropped you?’ ‘Not in this lifetime. ’

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

بی جنبه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( a ) good sport

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Consider it done

پیشنهاد
٠

Don't make a big deal ( out ) of ( something ) Don't make a federal case ( out ) of ( something )

پیشنهاد
٠

make a big deal ( out ) of ( something ) make a federal case ( out ) of ( something )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شکسته شدن ناموس ؛ آشکار شدن راز. برملا شدن سر : اگر من [ که شه ملکم ] این معنی [ توقیر و احترام نسبت به تو ] پیش لشکر با تو کردمی ناموس تو شکسته شدی ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شکسته شدن ناموس ؛ آشکار شدن راز. برملا شدن سر : اگر من [ که شه ملکم ] این معنی [ توقیر و احترام نسبت به تو ] پیش لشکر با تو کردمی ناموس تو شکسته شدی ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شکسته شدن ناموس ؛ آشکار شدن راز. برملا شدن سر : اگر من [ که شه ملکم ] این معنی [ توقیر و احترام نسبت به تو ] پیش لشکر با تو کردمی ناموس تو شکسته شدی ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شکسته شدن ناموس ؛ آشکار شدن راز. برملا شدن سر : اگر من [ که شه ملکم ] این معنی [ توقیر و احترام نسبت به تو ] پیش لشکر با تو کردمی ناموس تو شکسته شدی ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ناموس اکبر. [ س ِ اَ ب َ ] ( اِخ ) جبرئیل. ( اقرب الموارد ) ( ازناظم الاطباء ) ( السامی ) . کنایه از جبرئیل است. ( برهان قاطع ) . لقب جبرئیل علیه الس ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لو دادن ناموس خود را ؛تن دادن که با وی تبهکاری کنند. به بی عصمتی تن دادن. راضی شدن که با وی فساد کنند. عفاف خود را از دست دادن.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لو دادن ناموس خود را ؛تن دادن که با وی تبهکاری کنند. به بی عصمتی تن دادن. راضی شدن که با وی فساد کنند. عفاف خود را از دست دادن.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

sell someone out

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

sell someone out

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

sell someone out

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

tummy

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

go back on go back on ( one's ) pledge/ word / promise

پیشنهاد
٠

go back on go back on ( one's ) pledge/ word / promise

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

go back on go back on ( one's ) pledge/ word / promise

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

go back on go back on ( one's ) pledge/ word / promise

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

lose your marbles

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

عذر لنگ ؛ عذری نامقبول. عذری ناموجه. عذر دروغین. نارسا. عذر غیرجمیل. عذری نه بوجه : در این مجال سخن نیست چرخ را هرچند که عذر لنگ برون می برد به رهوار ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

do not crack a joke!

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Crack a joke

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Crack a joke

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

funny money

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

funny money

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

peace out

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

شبان وادی اَیْمَن ؛ کنایه از حضرت موسی ( ع ) هست که ده سال شبانی حضرت شعیب کرد و شعیب دختر خود را نامزد وی کرد. ( از غیاث اللغات ) ( از برهان ) : شبا ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مؤسی. [ م ُ ءَس ْ سی ] ( ع ص ) نعت فاعلی از تأسیة. تعزیت دهنده. تسلی دهنده.

پیشنهاد
٠

شبان وادی اَیْمَن ؛ کنایه از حضرت موسی ( ع ) هست که ده سال شبانی حضرت شعیب کرد و شعیب دختر خود را نامزد وی کرد. ( از غیاث اللغات ) ( از برهان ) : شبا ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

شبان وادی اَیْمَن ؛ کنایه از حضرت موسی ( ع ) هست که ده سال شبانی حضرت شعیب کرد و شعیب دختر خود را نامزد وی کرد. ( از غیاث اللغات ) ( از برهان ) : شبا ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شبان وادی اَیْمَن ؛ کنایه از حضرت موسی ( ع ) هست که ده سال شبانی حضرت شعیب کرد و شعیب دختر خود را نامزد وی کرد. ( از غیاث اللغات ) ( از برهان ) : شبا ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گالش. [ ل َ / ل ِ ] ( اِ ) در لهجه مازندرانی و گیلکی شبان گاو را گویند چنانکه کرد در همانجا شبان گوسفند است. گاودار. گله دار.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گالش. [ ل َ / ل ِ ] ( اِ ) در لهجه مازندرانی و گیلکی شبان گاو را گویند چنانکه کرد در همانجا شبان گوسفند است. گاودار. گله دار.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گالش. [ ل َ / ل ِ ] ( اِ ) در لهجه مازندرانی و گیلکی شبان گاو را گویند چنانکه کرد در همانجا شبان گوسفند است. گاودار. گله دار.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گالش. [ ل َ / ل ِ ] ( اِ ) در لهجه مازندرانی و گیلکی شبان گاو را گویند چنانکه کرد در همانجا شبان گوسفند است. گاودار. گله دار.