پیشنهادهای امیرحسین سیاوشی خیابانی (٣٢,٤٣٠)
lock horns ( with somebody )
lock horns ( with somebody )
lock horns ( with somebody )
lock horns ( with somebody )
lock horns ( with somebody )
lock horns ( with somebody )
lock horns ( with somebody )
lock horns ( with somebody )
lock horns ( with somebody )
lock horns ( with somebody )
lock horns ( with somebody )
Is all well? All right there?
Is all well? همه چی مرتبه؟
Is all well?
زهره شب ؛ کنایه از روشنی شب باشد. ( برهان ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) ( انجمن آرا ) .
زهرة. [ زُ هََ رَ / زُ رَ ] ( ع اِ ) شکوفه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) . شکوفه زرد یا مطلق شکوفه. ( غیاث ) .
how long is a piece of string?
chop and change
chop and change
chop and change
chop and change
خداوندن مرز خداوند مرز. [ خ ُ وَ دِ م َ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مرزدار. مرزبان. سرحددار. سنوردار : تو گفتیم باشی خداوند مرز که این مرز را از تو ...
خداوندان مرز خداوند مرز. [ خ ُ وَ دِ م َ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مرزدار. مرزبان. سرحددار. سنوردار : تو گفتیم باشی خداوند مرز که این مرز را از تو ...
خداوند مرز. [ خ ُ وَ دِ م َ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مرزدار. مرزبان. سرحددار. سنوردار : تو گفتیم باشی خداوند مرز که این مرز را از تو دیدیم ارز. ف ...
خداوند مرز. [ خ ُ وَ دِ م َ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مرزدار. مرزبان. سرحددار. سنوردار : تو گفتیم باشی خداوند مرز که این مرز را از تو دیدیم ارز. ف ...
May God save you
May God save you
keep someone/sth safe
keep someone/sth safe
a mother's love for her son
gifts
طوق کسی بر گردن داشتن ؛ کنایه از مطیع وی بودن. بندگی وی را بر عهده داشتن.
طوق کسی بر گردن داشتن ؛ کنایه از مطیع وی بودن. بندگی وی را بر عهده داشتن.
طوق کسی بر گردن داشتن ؛ کنایه از مطیع وی بودن. بندگی وی را بر عهده داشتن.
طوق کسی بر گردن داشتن ؛ کنایه از مطیع وی بودن. بندگی وی را بر عهده داشتن.
طوق کسی بر گردن داشتن ؛ کنایه از مطیع وی بودن. بندگی وی را بر عهده داشتن.
might easily One of the guards might easily panic and shoot someone ( =it is likely )
what will become of ( someone or something )
what will become of ( someone or something )
Be at odds with
Be at odds with
Be at odds with
متفاوتانه. [ م ُ ت َ وِ ن َ / ن ِ ] ( ص نسبی ، ق مرکب ) جداگانه و علیحده. ( ناظم الاطباء ) .
متفاوتانه. [ م ُ ت َ وِ ن َ / ن ِ ] ( ص نسبی ، ق مرکب ) جداگانه و علیحده. ( ناظم الاطباء ) .
متفاوتانه. [ م ُ ت َ وِ ن َ / ن ِ ] ( ص نسبی ، ق مرکب ) جداگانه و علیحده. ( ناظم الاطباء ) .
متفاوتانه. [ م ُ ت َ وِ ن َ / ن ِ ] ( ص نسبی ، ق مرکب ) جداگانه و علیحده. ( ناظم الاطباء ) .
متفاوتانه. [ م ُ ت َ وِ ن َ / ن ِ ] ( ص نسبی ، ق مرکب ) جداگانه و علیحده. ( ناظم الاطباء ) .
متفاوتانه. [ م ُ ت َ وِ ن َ / ن ِ ] ( ص نسبی ، ق مرکب ) جداگانه و علیحده. ( ناظم الاطباء ) .
متفاوتانه. [ م ُ ت َ وِ ن َ / ن ِ ] ( ص نسبی ، ق مرکب ) جداگانه و علیحده. ( ناظم الاطباء ) .
Be at odds with