چونکه

/Conke/

معنی انگلیسی:
because, since, for

لغت نامه دهخدا

چونکه. [ ک ِ] ( حرف ربط مرکب ) ( مرکب از «چون » + «که » ) به معنی زیرا که. از آن روی که. ( یادداشت مؤلف ) :
سیرت او وحی نامه به کسری
چونکه به آیینش پندنامه بیاکند.
رودکی.
سایه زلف تو چون فر همایست به فال
چونکه فال من دلخسته همایون نکند.
فلکی شیروانی.
چونکه محمول بهی نبود لدیه
نیست ممکن بود محمول علیه.
مولوی.

فرهنگ فارسی

زیرا که : (( من باو کمک کردم چونکه بمن خدمتی کرده بود . )

واژه نامه بختیاریکا

چیناکه؛ چی کِه

مترادف ها

insomuch (قید)
بنابراین، از انجاییکه، از بس، به اندازه ای که، چونکه، از بس که

since (حرف ربط)
چون، نظر باینکه، چون که

for (حرف ربط)
زیرا که، چون که

insomuch (حرف ربط)
چون، چون که، تا انجاییکه، نظر به اینکه

because (حرف ربط)
چه، زیرا، علت، زیرا که، برای اینکه، چون که

فارسی به عربی

ل , لان
منذ

پیشنهاد کاربران

what with
Due to; because of; taking ( something ) into consideration ( used typically to introduce several causes of something )
What with the children being at home and my parents coming to stay, I have too much to do
...
[مشاهده متن کامل]

The Smiths find it difficult to manage financially, what with Mr. Smith losing his job and Mrs. Smith being too ill to work

از برایِ اینکه ، به دلیل اینکه
وقتی که
چونکه بازرگان سفر را ساز کرد
سوی هندستان شدن آغاز کرد ( مولوی )
زیراکه. [ اَ ک ِ ] ( حرف ربط مرکب ) ازیراک. زیرا که. از این رو که. چونکه :
ازیرا که بی فرّ و برز است شاه
ندارد همی راه شاهان نگاه.
فردوسی.
به علت اینکه
( از آنکه ) از آنکه. [ اَ ک ِ ] ( حرف ربط مرکب ) زیرا که. بجهت آنکه. بعلت آنکه : و این بیابان را بیابان کرکسکوه خوانند از آنکه یکی کوهی است خرد اندر مغرب این بیابان که آنرا کرکسکوه خوانند. و این بیابان را بدان کوه بازخوانند. ( حدود العالم ) .
...
[مشاهده متن کامل]

بروز کرد نیارم بخانه هیچ مقام
ار آنکه خانه پر از اسپغول جانور است.
بهرامی.
|| ( حرف اضافه مرکب ) تا : پس بندوی خبر مخالفان بهرام [ چوبینه ] بگفت ، که اینک آمده اند بیست هزار مرد، بهواداری تو. پرویز گفت بتو شادترم از آنکه بدین سپاه. ( ترجمه طبری بلعمی ) .

از آنکه. [ اَ ک ِ ] ( حرف ربط مرکب ) زیرا که. بجهت آنکه. بعلت آنکه : و این بیابان را بیابان کرکسکوه خوانند از آنکه یکی کوهی است خرد اندر مغرب این بیابان که آنرا کرکسکوه خوانند. و این بیابان را بدان کوه بازخوانند. ( حدود العالم ) .
...
[مشاهده متن کامل]

بروز کرد نیارم بخانه هیچ مقام
ار آنکه خانه پر از اسپغول جانور است.
بهرامی.
از آن جهت که به علت آن که : ( ایشان ندانند از آن که اندیشه نکنند. ) ( تفسیر ابوالفتوح )
|| ( حرف اضافه ٔ مرکب ) تا : پس بندوی خبر مخالفان بهرام [ چوبینه ] بگفت، که اینک آمده اند بیست هزار مرد، بهواداری تو. پرویز گفت بتو شادترم از آنکه بدین سپاه. ( ترجمه ٔ طبری بلعمی ) .

بپرس