پیشنهاد‌های امیرحسین سیاوشی خیابانی (٣٢,٤٣٠)

بازدید
٥,٩٢٠
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Handy with = good at using something, especially a tool

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Handy with = good at using something, especially a tool

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Handy with = good at using something, especially a tool

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Handy with = good at using something, especially a tool

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Handy with = good at using something, especially a tool

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Handy with = good at using something, especially a tool

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Handy with = good at using something, especially a tool

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Handy with = good at using something, especially a tool

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

Handy with = good at using something, especially a tool

پیشنهاد
٠

Handy with = good at using something, especially a tool

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Handy with = good at using something, especially a tool

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Handy with = good at using something, especially a tool

پیشنهاد
٠

Handy with = good at using something, especially a tool

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خوش دست و پنجه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

come in handy ( =be useful )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

come in handy ( =be useful )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

come in handy ( =be useful )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

come in handy ( =be useful )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

come in handy ( =be useful )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

come in handy ( =be useful )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

handy It’s quite a handy little tool

پیشنهاد
٠

not your circus, not your monkeys

پیشنهاد
١

not your circus, not your monkeys

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

بشماق. [ ب َ ] ( ترکی ، اِ ) پشماق. باشماق. بشمق. کفش و نعلین عربی. ( ناظم الاطباء ) . بمعنی کفش. ( آنندراج ) ( شعوری ج 1 ورق 171 ) ( فرهنگ نظام ) ( ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

not your circus, not your monkeys

پیشنهاد
٠

not your circus, not your monkeys

پیشنهاد
٠

not your circus, not your monkeys

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

not your circus, not your monkeys

پیشنهاد
٠

not your circus, not your monkeys

پیشنهاد
٠

not your circus, not your monkeys

پیشنهاد
٠

not your circus, not your monkeys

پیشنهاد
٠

not your circus, not your monkeys

پیشنهاد
٠

not your circus, not your monkeys

پیشنهاد
٠

tickle the dragon's tail

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

tickle the dragon's tail

پیشنهاد
٠

tickle the dragon's tail

پیشنهاد
٠

tickle the dragon's tail

پیشنهاد
٠

tickle the dragon's tail

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

drain the dragon slang Of a male, to urinate. In this phrase, "dragon" is used as a slang term for the penis

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

dragon lady

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

dragon lady

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

dragon lady

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

dragon lady

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دک کردن. [ دَ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) در تداول ، دور کردن کسی را به تدبیر. کاری کردن که از آنجا برود. بیرون کردن کسی را که وجودش مخل مقصود است با زرنگی. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پی نخود سیاه فرستادن

پیشنهاد
٠

دک کردن. [ دَ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) در تداول ، دور کردن کسی را به تدبیر. کاری کردن که از آنجا برود. بیرون کردن کسی را که وجودش مخل مقصود است با زرنگی. ...

پیشنهاد
١

دک کردن. [ دَ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) در تداول ، دور کردن کسی را به تدبیر. کاری کردن که از آنجا برود. بیرون کردن کسی را که وجودش مخل مقصود است با زرنگی. ...

پیشنهاد
٠

دک کردن. [ دَ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) در تداول ، دور کردن کسی را به تدبیر. کاری کردن که از آنجا برود. بیرون کردن کسی را که وجودش مخل مقصود است با زرنگی. ...

پیشنهاد
١

دک کردن. [ دَ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) در تداول ، دور کردن کسی را به تدبیر. کاری کردن که از آنجا برود. بیرون کردن کسی را که وجودش مخل مقصود است با زرنگی. ...

پیشنهاد
١

دک کردن. [ دَ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) در تداول ، دور کردن کسی را به تدبیر. کاری کردن که از آنجا برود. بیرون کردن کسی را که وجودش مخل مقصود است با زرنگی. ...